سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با آبْ خود را از بوی آزارنده پاک کنید و به خودتان برسید که خداوند ـ عزّوجلّ ـ، بنده پلشتی را که هرکس کنارش بنشیند، از [بوی بد] او رنجه شود، دشمن می دارد . [امام علی علیه السلام]
به دیدارم بیا

**** قدرت مادی چیست- بخش سوم

در پرده دلاویز این گفت و شنودها، آسان گیری که بزرگترین رخنه ها را در بنای تحقیق وارد می آورد، می تواند عارفان نظر را فریفته دارد که به مثل:

ای آینه جمال شاهی که تویی

وی نسخه نامه الهی که تویی

بیرون زتونیست، هرچه در عالم هست

از خود بطلب هرآنچه خواهی، که تویی (1)

 

سالها دل طلب جام حم از ما می کرد

آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد (2)

 

و از این دست سخنان، لیکن دریافت این معانی و رسیدن به نتیجه ای که بایستگی با حق مطلب دارد، مطالعه و تحقیقی دراز دامن را می جوید که حاصل آن دست کم به چندین کتاب بر می آید.

لیکن، آنچه را می توان به درستی پذیرفت، نحوه تفکر در این دو فرهنگ ایرانی و ودایی، و یا میترایی و برهمایی ست؛ در این حقیقت که فضایل و کمالات دارای دو جلوه ممتاز با یدیگرند: جلوه ای ظاهری و مادی، جلوه ای درونی و معنوی.

همچنان که در حماسه رامایانا، درکشیدن و به زه کردن کمان ((میتلا)) (کمان شیوا) با وجود تفاوت بسیاری که از نظر بالا و بازو، میان ((راما)) و ((راونا))، که نخستین، قامتی باریک و شکننده دارد، و دیگری را پیکری غول آساست، پیروزی ((راما))، که تمثیل والای قدرت معنوی است، بر حریف که قدرتش ظاهری و مادی است، مسلم می گردد.

کمان ((میتلا))، ((راما))، ((راونا)) و ((سیتا))، بیان پیروزی حقایق ((باطنی)) بر واقعیات چشم فریب ظاهری است و با کسب حقایق باطنی، طالبان حق می توانند راه به کمال بیابند، همچنان که در پرسش ها و پاسخ هایی که میان یجناوالیکه و همسرش میتریی می رود، معلوممان می شود که رسیدن به جاودانگی و کمال، ملازمه با شناخت و علمی دیگر، سوای شناخت ها و علوم متداول دارد.

در آثاری که به حکمت و معارف ودایی وابسته اند، همچون حماسه مهابهاراتا، که سرگذشت نبردی را میان دو خانواده ((کورویی)) (3) و ((پاندویی)) (4) به نظم در آورده است، شرح این نبرد که تنها هیجده روز زمان میگیرد، همراه با قصه هایی که به جای دیباچه این حماسه آورده می شود و تمثیل ها و قصه هایی که تا پایان داستان، جای جای آورده می شود، و گاه بسیاری از داستان های دیگر چون ((رامایانا)) و یا سرگذشت ((ناهوشا)) (5) و به جز بسیاری از افسانه که از پوراناها آمده است و در بسیاری موارد با اصل قصه ها بسیار متفاوت هستند، در عین حال این حماسه (مهابهاراتا) منسوب است به برهمنی بزرگ با نام ((ویاسا)) (6) که در مجلس قربانی، سروده می شود.

اعتبار این حماسه در قیاس با چهار مجموعه مقدس ((ودا)) آن چنان است که حماسه مهابهاراتا را در کفه ترازویی نهادند و چهار ودای مقدس را در کفه دیگر، کفه حماسه، سنگین تر آمد که پیداست این سنگینی و سبکی از نظر معانی و مفاهیمی است که در مهابهاراتا وجود دارد، علاوه بر موضوع هرچهار ودا، مسائل و معارف بیشتری نیز در ((مهابهاراتا)) آمده است؛ و بر آن شرح ها و تفسیرها و تأویل های بسیاری آورده شده است. خاصه در رساله ((بهگودگیتا)) (7) که یکی از بدیع ترین رسائل در این حماسه بزرگ و جاودانی است. (8)

1- از مختارنامه عطار

2- از حافظ است

3- Kuruyi

4- Panduyi

5- Nahusha

6- Vy-asa

7- Bhagarad-Gita

8- بخش بهگودگیتای مهابهاراتا با ترجمه دکتر محمدعلی موحد به سال 1344 در تهران چاپ شده است.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/4/25:: 10:25 عصر     |     () نظر

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:"B Yagut"; panose-1:0 0 4 0 0 0 0 0 0 0;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman","serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} .MsoChpDefault { font-size:10.0pt;} @page Section1 {size:612.0pt 792.0pt; margin:72.0pt 72.0pt 72.0pt 72.0pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->

**** قدرت مادی چیست- بخش سوم

در پرده دلاویز این گفت و شنودها، آسان گیری که بزرگترین رخنه ها را در بنای تحقیق وارد می آورد، می تواند عارفان نظر را فریفته دارد که به مثل:

ای آینه جمال شاهی که تویی

وی نسخه نامه الهی که تویی

بیرون زتونیست، هرچه در عالم هست

از خود بطلب هرآنچه خواهی، که تویی (1)

 

سالها دل طلب جام حم از ما می کرد

آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد (2)

 

و از این دست سخنان، لیکن دریافت این معانی و رسیدن به نتیجه ای که بایستگی با حق مطلب دارد، مطالعه و تحقیقی دراز دامن را می جوید که حاصل آن دست کم به چندین کتاب بر می آید.

لیکن، آنچه را می توان به درستی پذیرفت، نحوه تفکر در این دو فرهنگ ایرانی و ودایی، و یا میترایی و برهمایی ست؛ در این حقیقت که فضایل و کمالات دارای دو جلوه ممتاز با یدیگرند: جلوه ای ظاهری و مادی، جلوه ای درونی و معنوی.

همچنان که در حماسه رامایانا، درکشیدن و به زه کردن کمان ((میتلا)) (کمان شیوا) با وجود تفاوت بسیاری که از نظر بالا و بازو، میان ((راما)) و ((راونا))، که نخستین، قامتی باریک و شکننده دارد، و دیگری را پیکری غول آساست، پیروزی ((راما))، که تمثیل والای قدرت معنوی است، بر حریف که قدرتش ظاهری و مادی است، مسلم می گردد.

کمان ((میتلا))، ((راما))، ((راونا)) و ((سیتا))، بیان پیروزی حقایق ((باطنی)) بر واقعیات چشم فریب ظاهری است و با کسب حقایق باطنی، طالبان حق می توانند راه به کمال بیابند، همچنان که در پرسش ها و پاسخ هایی که میان یجناوالیکه و همسرش میتریی می رود، معلوممان می شود که رسیدن به جاودانگی و کمال، ملازمه با شناخت و علمی دیگر، سوای شناخت ها و علوم متداول دارد.

در آثاری که به حکمت و معارف ودایی وابسته اند، همچون حماسه مهابهاراتا، که سرگذشت نبردی را میان دو خانواده ((کورویی)) (3) و ((پاندویی)) (4) به نظم در آورده است، شرح این نبرد که تنها هیجده روز زمان میگیرد، همراه با قصه هایی که به جای دیباچه این حماسه آورده می شود و تمثیل ها و قصه هایی که تا پایان داستان، جای جای آورده می شود، و گاه بسیاری از داستان های دیگر چون ((رامایانا)) و یا سرگذشت ((ناهوشا)) (5) و به جز بسیاری از افسانه که از پوراناها آمده است و در بسیاری موارد با اصل قصه ها بسیار متفاوت هستند، در عین حال این حماسه (مهابهاراتا) منسوب است به برهمنی بزرگ با نام ((ویاسا)) (6) که در مجلس قربانی، سروده می شود.

اعتبار این حماسه در قیاس با چهار مجموعه مقدس ((ودا)) آن چنان است که حماسه مهابهاراتا را در کفه ترازویی نهادند و چهار ودای مقدس را در کفه دیگر، کفه حماسه، سنگین تر آمد که پیداست این سنگینی و سبکی از نظر معانی و مفاهیمی است که در مهابهاراتا وجود دارد، علاوه بر موضوع هرچهار ودا، مسائل و معارف بیشتری نیز در ((مهابهاراتا)) آمده است؛ و بر آن شرح ها و تفسیرها و تأویل های بسیاری آورده شده است. خاصه در رساله ((بهگودگیتا)) (7) که یکی از بدیع ترین رسائل در این حماسه بزرگ و جاودانی است. (8)

1- از مختارنامه عطار

2- از حافظ است

3- Kuruyi

4- Panduyi

5- Nahusha

6- Vy-asa

7- Bhagarad-Gita

8- بخش بهگودگیتای مهابهاراتا با ترجمه دکتر محمدعلی موحد به سال 1344 در تهران چاپ شده است.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/4/25:: 10:24 عصر     |     () نظر

قدرت مادی چیست؟

*** بخش اول

قدرت جاه و نام، قدرت فرمانروایی و سلطنت، قدرت علم و هر چیزی یا صفتی، حتی اگر تحصیل فضائل باشد، هر قدرتی که در نهایت، آزادی انسان را زبون خود سازد، ثروت و جاهی که بیم از دست دادن آن، آدمی را حقیر سازد، حتی انسان را از برای سرافرازی در میان جامعه و برانگیختن حرمت جامعه، یک عمر در بدست آوردن آن فضایل اخلاقی، حسن رفتار، تلاش و تحمل ریاضت های توان فرسایی که وی را در تحصیل کرامات به منتهای قدرت رساند و از فرط خاکساری و فقر بر آب و آتش فرمان دهد و با همین بسنده کند و مغرور آید، چنین قدرتی عین ناتوانی است.

مثالی از برای آزادی، هرگاه آزادی به مفهوم اراده ای شکست ناپذیر در وجود مردم آزاده تحقق پیدا کند، چنان کسی اگر در همه عمر به زنجیر اسارت هم گرفتار باشد، آزاد است. در حالی که هرگز آزادی به معنی مطلق آن، هیچ کس را میسر نیست. چرا که آن کس که در یک اجتماع زیست می کند، ناگزیر است که قوانین اخلاقی و اجتماعی را محترم شمارد و در زندگی قدمی برندارد که آزادی دیگری را سلب نماید. به سخن روشن تر، آزادی، عدالت و هر فضیلتی دیگر، تا بدانجا که محدود در یک اجتماع باشد، از اموری خواهند بود که جملگی، نسبی هستند. تنها در آنجا که تحقق معنوی و درونی پیدا می کنند، می توانند مطلق باشند.

در عرفان برهمایی، مشابهتی شگفتی انگیز در بسیاری از موارد با عرفان ایران که جملگی آبشخوری میترایی دارند، دیده می شود، همانگونه که در سرگذشت تمثیلی نبرد ((راما)) و ((راونا)) با ((سهراب)) و ((رستم)) خواهد آمد.

این عرفان، امری است توحیدی، و تحقق توحید در انسان عارف به معنی : التوحید اسقاط الاضافات (1). آنگاه که این عرفان میترایی، در تشریف حماسی اش، با منظومه جاودانی و بزرگ حکیم توس فردوسی جلوه می نماید، و در حکمت اشراق اسلامی، با آثار حکیم سنایی، عارف نیشابور (عطار) و یا دیوان کبیر و مثنوی مولانا جلال الدین بلخی و رسایل شهاب الدین امیرک سهروردی، عین القضات و سرانجام، غزل های شگفتی انگیز خواجه شمس الدین حافظ و دیگر آثار بدیع، همانند با دو خواهرند که از شیر یک مادر پرورده شده اند، در هوای لطیف و الهی یک دیار بالیده و برآمده اند.

از برای روشن تر ساختن مطالبی که در این مقامه آمده است، با گفتگوی ((یجناوالیکه)) (2) عارف بزرگ و ((میتریی)) (3) همسر محبوب وی، دامن سخن را طرازی دلاویز می دهیم. برهمن بلندپایه ((یجناوالیکه)) بدانگاه که آهنگ سیر و سلوک را با همسر دلارام خود ((میتریی)) در میان نهاد، گفت :

((همسر گرامی و دلبندم! اکنون برآنم که سامان و خانمان را با بی خنمانی و بی سر و سامانی بدل سازم، و پای در طلب را سر به صحراها و بیابان ها بگذارم و هر آنچه دارم از اسباب توانگری و نعمت و زر و مال زمین و سرای، همه و همه را ارزانی تو دارم، تو دیگر همسر ((کاتیاینی)) (4).

میتریی با دلی دردمند به پاسخ گفت :

((آه سرور من! هرگاه روی زمین را از گوهر و از هر خواسته، بی تو، برسازند و جمله مرا دهند، مرا بازگوی که با وجود آن همه، توان آن را خواهم داشت که از عهده مرگ برآیم؟))

و دانه های اشک از چشمان شهلایش، باریدن گرفت.

یجناوالیکه به پاسخ گفت :

((نه! بانوی گرامی، بدین مایه خواسته، تو همانند توانگران خواهی زیست و بدان کامروایی خواهی دید، لیکن بی مرگی؟ افسوس! امید جاودانگی با یاری نعمت و مال هرگز، شاید جان به سوی بیمرگی رود، لیکن خاکستر تن در دست تندباد به جانب هیمالایای روان گردد.))

میتریی، گریان پرسید :

((پس از توانگری و ثروتی که به فرجام، جز مرگ بهره ای ندارد، چه می بایدم کرد؟ چه حاصل از چنین چیزی، آه ای سرور بزرگوار! چه شود اگر کرامت را بر من منتی نهی و هر آنچه را از بی مرگی می دانی، مرا بازگویی.))

((براستی تو ای میتریی محبوب! که در چشم من بس عزیزی، و سخنانی چنین دلاویز بر زبانت جاری می شود، به من نزدیک بنشین، گوش دل به سخنان که می گویمت برگمار و نیکو در آن بیندیش.))

 

1- در بیتی از گلشن راز شیخ محمود شبستری آمده :

نشانی داده اندت از خرابات

که التوحید اسقاط الاضافات

(رک: شرح گلشن راز، ص 525)

2- Yajnavalkya

3- Maitreyi

4- Katyayani

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/4/25:: 10:17 عصر     |     () نظر