سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل، سرچشمه حکمت است . [امام علی علیه السلام]
به دیدارم بیا

*** فضای دوگانه شاهنامه

سخن بر سر فضای دوگانه شاهنامه است که از فرمانروایی کیومرث آغاز می شود. (کیومرث به معنی زنده گویای میرنده، در آیین میترا، با حضرت آدم یکی است). باری از کیومرث تا فرمانروایی کیخسرو، اسطوره میترایی است و از پاشاهی لهراست و گشتاسب، بهمن و همای، که با پادشاهی هخامنشی و ساسانیان میخواند، مزدیسنایی است. و چنانکه گفته آمد، فرمانروایی پارت، اشکانیان که دارای آیین میترایی بودند، با وجود پنج قرن فرمانروایی با اقتدار و آزادگی و تمدن فرهنگی والا که آثارش در تاریخ های غربی آمده است، یکسره حذف می شود. نام و نشان این مردم سلحشور و جوانمرد که حکومتی بدان روزگار، آزاد داشتند، با تعصبی که تنها زاده خودکامگی ساسانیان بوده است، حتی از تاریخ و تاریخ نویسی حذف گشته است. پانصد سالی که از درخشان ترین دوران هایی است که مایه مباهات فرهنگ و تمدن ایرانی می باشد، همچنان که بسیاری از امپراتوران رومی، آیین میترا را پذیرفتند و ((مهرابه))ها در امپراتوری پهناور رم ساختند و هنوز آثار آن معابد (میترایی) در اروپا برجای است، اما ساسانیان آنان را از صفحه تاریخ زدودند. چرا که آیین مزدیسنایی، در واقع، آیین پادشاهی و تجمل بود، خلاف آیین میترایی که در آن، پادشاهان، انتخابی بود و مجلسی داشتند با نام مجلس ((مهستان)) از اصناف مردم که در آن فراهم می آمدند و پادشاه را خلع و یا کسی را که شایستگی داشت، به فرماندهی بر می گزیدند. از این روی، حکیم فردوسی در شاهنامه، که آن را از زبان پهلوی به نظم دری ترجمه می کند، با تعجب می فرماید :

ازینان به جز نام نشنیده ام

نه در نامه خسروان دیده ام

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/19:: 4:49 عصر     |     () نظر

 

مقدمه ای بر روش تحقیق در منطق اساطیری دو آیین متخاصم ((میترایی)) و ((مزدیسنایی)) (1)

 

*** قدمت شش هزارساله اقوام ایرانی

در آغاز از برای پی بردن به واقعیتی در دو آیین که عنوان هر دو آن، در پیشانی این مقاله نگاشته آمده است، شایسته است که به گواهی دانش دیرینه شناسی مستند به کاوش های باستان شناسی، اصالت و قدمت این دو تمدن و فرهنگ که هر دو آن آریایی بوده اند، بازنوشته آید.

از قوم سکاها (2) در جنوب شرقی ایران، یعنی لرستان که از کرانه های رودخانه کارون تا دامنه های سرسبز کوهساران مشرف بر ایلام تا کبر کوه، زردالان کوه که سرزمین های سلسله و دلفان و بالاگریوه را در بر میگیرد، همچنین در نواحی چغازنبیل، (3) آثاری به دست آمده است با قدمتی شش هزارساله. آثاری که هم اکنون در موزه های معتبر ((لور))، ((ارمیتاژ))، ((برلین))، ((بریتانیا)) و ((متروپلیتن)) نگاهداشته می شود.

آیین این مردم که از روی افزارشان مشخص می شود، زراعت و صنعت بوده است. در شمال ایران، اقوام ((دوایی)) ((کاسپی)) (4) و ((سکایی)) زندگی می کردند که به ترتیب در گیلان، آذربایجان، قفقاز ارمنستان تا دامنه های کوهساران، تخت بلقیس، تخت سلیمان، چهل چشمه و ... پراکنده بودند. در جنوب غربی، بیشتر سامی نژاد و آریایی بودند. بدین گونه تا سراسر اروپا، (5) تبرستان، گرگان و خراسان ازفلات پامیر گرفته تا کرانه های دو رودخانه سیحون و جیحون (خارزم) تا افغانستان و مکران و ناحیه کرانه های خزر و مرغزاران سرسبز آن را قومی دلی و سخت کوش با نام سکایی فرا گرفته بودند.

 

1- در باره آیین میترایی و مزدیسنایی، رک :

- آیین میترا : تالیف مارتن ورمازن، ترجمه بزرگ نادرزاد، تهران، دهخدا، 1345

- مزدا پرستی در ایران قدیم : تالیف آرتور کریستن سن، ترجمه دکتر ذبیح اله صفا، تهران، هیرمند، 1376

- مزدیسنا و ادب پارسی : تالیف دکتر محمد معین، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1338

2- درباره سکاها، رک :

- سکاها : تالیف تامارا تالبوت رایس، ترجمه دکتر رقیه بهزادی، تهران، یزدان، 1370

3- Choghazanbil

4- caspi

5- گروهی با نام ((آس)) که مردم شبه جزیره اسکاندیناوی از دودمان آنانند.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/6:: 8:53 عصر     |     () نظر

*** نژاد شناسی پارتیان

از نقطه نظر نژاد شناسی، سکاییان، یا به گفته یونانیان، سیتیان، قومی از نژاد ایرانی، یعنی شمال ایران بودند. مردمی دلیر، شکار افکن و از نخستین اقوامی که به جهان گشایی دست یازیدند. آنان پس از تصرف استپ ها، مرغزاران جنوب روسیه، در دیارانی که همچنان با نام آنان خوانده می شود همچون : سیستان یا سکستان (1)، سکز (2)، سکاوند (3)، سکنی گزیدند. آشوریان، آنان را اشکوازی (4)، پارسیان و هندیان، سکالی یا چاکا می نامیدند.

نخست این قوم که از نژاد خالص ایرانی بودند، به سوی مرغزاران روی آوردند، مرغزاران دامنه پامیر. نخستین قومی بودند که اسب، این تکاور زیبا و خوش اندام را به عنوان بهترین یار، در سفرهای کاروانی خویش رام کردند و در پرورش این یار طریق، پیشرفت ها به دست آوردند، که در ظرف ها و نقش های به یادگار مانده از آنان، این حیوان اصیل را در شکیل ترین نوع خود به جای مانده اند.

آیینی نزدیک به آیین برهمایی داشتند، لیکن همانند با برهماییان در برخورد فرهنگی با مزدیسنایی، پیوسته در جدال بودند.

 

1- Sakestan

2- Sak

3- Sakavand

4- Ishkuzai

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/6:: 8:39 عصر     |     () نظر

*** دشمنی موبدزادگان ساسانی با فرهنگ و تمدن اشکانی

دشمنی موبدزادگان ساسانی با فرهنگ و تمدن اشکانی و نابود ساختن آن، در این بهره از شاهنامه، و خواستاری وی دختر از اردوان به نام ((ماندان)) (1) و نامه ای که برادر دختر به وی می نویسد، حکایت از بیدادی می کند که با دودمان اشکانی می رود. (2)

 

برادر دو داری به هندوستان

به رنج و بلا گشته همداستان

دو دربند زندان شاه اردشیر

پدر کشته و پور خسته به تیر

چو خواهی که بانوی ایران شوی

به گیتی پسند دلیران شوی

هلاهل یکی زهر هندی بگیر

به کار آر یک پاره با اردشیر

 

و جالب است در خداینامه، یا نامه خسروان، شگفتی فردوسی از این معنی که :

پس از روزگار سکندر، جهان

چه گوید؟ کرا بود تخت مهان

 

چرا که آنان بزرگانی از تخمه آرش بودند :

نخست اشک بود از نژاد قباد

دگر گرد شاپور فرخ نژاد

دگر بود گودرز ز اشکانیان

چو بیژن که بد از نژاد کیان

چو زو بگذری، نامدار اردوان

خردمند و با رأی و روشن روان

ورا خواندند اردوان بزرگ

که از میش بگسست چنگال گرگ

از ایشان به جز نام نشنیده ام

نه در نامه خسروان دیده ام

 

1- Mandan

2- رک: کارنامه اردشیر بابکان، به کوشش صادق هدایت، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، 1342، ص 195

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/6:: 8:5 عصر     |     () نظر

*** در ادبیات تطبیقی :

در ادبیات تطبیقی، لهراسب و گشتاسب با حکومت هخامنشیان می خواند بدین سان :

نام ویشتاسب با نام پدر داریوش و بهمن، ملقب به اردشیر درازدست از جمله پادشاهان هخامنشی است و دختر و همسر او همای و دارای دوم و داریوش سوم. این همان داریوش سوم است که در جنگ با اسکندر شکست می خورد و پس از مرگ اسکندر، ایران تا سرزمین شام، زیر فرمان سردار وی ((ملوکاس نیکاتر)) (1) در می آید و جانشینان سلوکوس، چند سالی در ایران می مانند، لیکن شورش سکاییان شرقی با نام پارتیان، آنان را از ایران می راند و حکومت اشکانی را بنیاد می نهد.

1- Melucas nikater

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/2/28:: 4:50 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7      >