سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آسمانها و زمین و فرشتگان و شب و روزبرای سه کس آمرزش می طلبند : دانشمندان و دانشجویان و سخاوتمندان [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
به دیدارم بیا

*** پارتیان اشکانی :

پارتیان اشکانی، یکی از نیرومندترین حکومت ها را در مقابل امپراتوری روم پدید می آورند و به مدت پنج قرن بر ایران فرمان می رانند، لیکن از آنجا که دارای آیین میترایی بودند و آیین مزدیسنایی همان گونه که نگاشته آمد، آیینی پادشاهی بود و پادشاه و شاهزادگان از نظر این آیین، فره اهورایی داشتند، لاجرم پارتیان میترایی را اگر چه از نژاد خالص ایرانی بودند، باچشم بیگانگی می نگریستند. از این روی با برانداختن این سلسله سرافراز به وسیله اشراف مزدیسنایی و موبدان، که اردشیر بابکان از همین دودمان بود، در روزگار اشک بیست و هشتم، اردوان پنجم، پادشاهی ساسانی را با احیای آیین مزدیسنایی تاسیس کرد. جای شگفتی بسیار است که حکومت اشکانی با داشتن پانصدسال حکومت در ایران، در اثر تعصب پادشاهان ساسانی، نه تنها آثار و فرهنگ درخشانشان از میان رفت، بلکه ساسانیان در دوره کمتر از دویست سال، نام و نشان آنان را از صحنه تاریخ نیز محو ساختند.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/2/28:: 4:55 عصر     |     () نظر

*** در ادبیات تطبیقی :

در ادبیات تطبیقی، لهراسب و گشتاسب با حکومت هخامنشیان می خواند بدین سان :

نام ویشتاسب با نام پدر داریوش و بهمن، ملقب به اردشیر درازدست از جمله پادشاهان هخامنشی است و دختر و همسر او همای و دارای دوم و داریوش سوم. این همان داریوش سوم است که در جنگ با اسکندر شکست می خورد و پس از مرگ اسکندر، ایران تا سرزمین شام، زیر فرمان سردار وی ((ملوکاس نیکاتر)) (1) در می آید و جانشینان سلوکوس، چند سالی در ایران می مانند، لیکن شورش سکاییان شرقی با نام پارتیان، آنان را از ایران می راند و حکومت اشکانی را بنیاد می نهد.

1- Melucas nikater

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/2/28:: 4:51 عصر     |     () نظر

**** دقیقی و شاهنامه :

این همه صفت از برای دقیقی است که نخستین کس از میان شاعران بود که بر آن شد تا این گفتارها را به نظم در آورد : (1)

به نظم آرم این نامه را گفت : من

ازو شادمان شد دل انجمن

که پیداست داستان های شاهنامه به پارسی پهلوی بوده است و دقیقی که می گوید: ((آن را به نظم در خواهم آورد)) همگان را شادی دست بداد.

جوانیش را خوی بد یار بود

ابا بد همیشه به پیکار بود

و در اینجا اشارت به فساد و انحراف اخلاقی دقیق دارد، خویی که با مرگ وی پیوست :

بروتاختن کرد، ناگاه مرگ

به سر بر نهادش یکی تیره ترگ

بدان خوی بد، جان شیرین بداد

نبود از جهان دلش یک روز شاد

یکایک ازو بخت برگشته شد

به دست یکی بنده برکشته شد

زگشتاسب و ارجاسب بیتی هزار

بگفت، و سرآمد بدو روزگار

برفت او و این نامه ناگفته ماند

چنین بخت بیدار او خفته ماند

دقیقی به استناد قول خود، آیین زرتشتی داشت و در تغزلی بدین معنی اشاره می کند :

برافکند ای صنم ابر بهشتی

زمین را خلعت اردیبهشتی

دقیقی، چار خصلت برگزیدست

به گیتی از همه خوبی و زشتی

لب یاقوت رنگ و ناله چنگ

می خون رنگ و کیش زردهشتی (2)

به روشنی پیداست که دقیقی بر آن بوده است به سبب اعتقاد به کیش زرتشتی، این بهره از خداینامه را که از پادشاهی لهراسب و گشتاسب، جنگ میان ارجاسب و گشتاسب، داستان اسفندیار، پادشاهی بهمن و ظهور کیش زرتشت آغاز شده است، به پایان برد و بی گمان اگر دقیقی، توفیق سرودن شاهنامه خود را پیدا می کرد، فضای میترایی این حماسه را به نظم در نمی آورد.

1- درباره دقیقی و نظم شاهنامه، نگ :

- حماسه سرایی در ایران : تالیف دکتر ذبیح اله صفا، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم 1369، ص 163

- تاریخ ادبیات در ایران: تالیف دکتر ذبیح اله صفا، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، 1356، جلد اول ص 408

- سخن و سخن وران، ص 28

2- رک : سخن و سخنوران، ص 30

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/2/28:: 4:49 عصر     |     () نظر

*** فردوسی و سرودن شاهنامه

فردوسی در سرودن شاهنامه و یا به بیان روشن تر، باز گفتن آن از پهلوی (پارسی باستان) به پارسی دری، همچون یک ترجمان شریف با نگهداشت امانت، در منظومه والای خویش چنین می گوید :

سخن هرچه گویم، همه گفته اند

بر باغ دانش، همه رفته اند

اگر بر درخت برومند جای

نیابم که از بر شدن نیست رای

توانم مگر پایگه ساختن

بر شاخ آن سرو سایه فکن

گزین نامه نامور شهریار

به گیتی بمانم یکی یادگار

آنگاه بدین نکته اشارت می کند که این اثر، افسانه ای به دروغ نیست، بلکه پردگی آن حکمت است و راهنمایی به سوی حقایقی است که جویندگان حقیقت را برخوردار می سازد :

تو این را دروغ و فسانه مدان

به یکسان روش در زمانه مدان

بلکه برخی، بیان وقایعی است که در تاریخ پیش آمده اند، و برخی رمز و استعارتی که تشنگان زلال دانش را به کار آید :

ازو چند اندر خورد با خرد

دگر بر ره رمز معنی برد

یکی نامه بد از گه باستان

فراوان بدو اندرون داستان

پراکنده در دست هر موبدی

وزو بهره ای برده هر بخردی

یکی از بزرگان دهقان نژاد، همت بر آن گماشت که این پراکنده ها را گرد آورد :

یکی پهلوان بود دهقان نژاد

دلیرو بزرگ و خردمند و راد

که پهلوان در اینجا معنی اصیل و نژاده، و دهقان نیز مفهوم نجابت و ایرانی است.

پژوهنده روزگار نخست

گذشته سخن ها، همه باز جست

زهرکشوری، موبدی سالخورد

بیاورد و این نامه و گرد کرد

که تا معلوم گردد، رفتار و کردار مردم بدان روزگاران برچه آیین بوده است تا راه بد و نیک آشکار گردد، پس فرمان داد تا آن جمله داستان های باستانی را یک جای فراهم آوردند :

چنان یادگاری شد اندرجهان

برو آفرین از کهان و مهان

چو از دفتر این داستان ها بسی

همی خواند خواننده با هرکسی

جهان، دل نهاده بدین داستان

همان بخردان، همان راستان

که گویند این داستان ها را در محافل و مجالس باز می گفته اند، تا :

جوانی بیامد گشاده زبان

سخن گوی و خوش طبع و روشن روان

که گشاده زبانی به معنی فصاحت است و سخن گوی : شاعر، خوش طبع، دارای طبعی خوش در سرودن و روشن روان.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/2/28:: 4:45 عصر     |     () نظر

*** فردوسی، ستاینده زندگی :

فردوسی، ستاینده زندگی، زیبایی و کرامت های انسانی است که در چشم او، زندگی و زیبایی، هردو به یک معنی، همانا کرامت انسانی است و این هرسه را مفهومی دیگرست که همان ایمان باشد. و او همچنان که گفته آمد، هنرمندی است که زیبایی را در همه مفاهیمش می ستاید، حماسه بزرگ او، جدال میان زندگی و مرگ است. قهرمانان شریف او در عرصه های گوناگون خود، در جلوه اشرافیتی باشکوه، خود، تمثیل زندگی و زیبایی هستند و آزادی که انسان، جدا از او نمی تواند مصداق شریف و گرامی انسان را داشته باشد. از این روی در حماسه جدال رستم با اسفندیار است که رستم، پهلوان محبوب فردوسی، در این سرگذشت، مدافع آیین مقدس آزادی است و اسفندیار، شاهزاده مغرور و جوانی است که می خواهد به این حریم تجاوز کند و به پاسخ این جوان فریفته جوانی و رویین تنی، میخواهد وی را، که آگاهی به این حقیقت ندارد، بیدار و آگاه سازد :

مکن شهریارا جوانی مکن

زپیر جهاندیده بشنو سخن

اگر بستن من همی بایدت

از این بستگی هیچ نگشایدت

در مبحث اختلاف دو فرهنگ و دو آیین (میترایی و مزدیسنایی)، رستم تهمتن، نماینده آیین میترایی و اسفندیار، به آیین مزدایی ایمان دارد و جدال این دو، بیان استعاری برخورد این دو فرهنگ است که درجای خود به شرح نگاشته خواهد آمد. لاجرم دوفضای متناقض در شاهنامه فردوسی روشن خواهد شد و هم بیان این معنی که ریشه عرفان ایران در تمثیل ها و طریقت های متفاوت نیز یافت می شود.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/2/28:: 4:38 عصر     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15      >