*** داستان های باستانی و کهن
داستان های باستانی و کهن هر ملتی، از نظر مراتب اندیشه و طرز تفکر، از برای برانگیختن خوی و خصلت والای انسانی، آمادگی آن ملت در مقابله با مهاجمانی که قصد یغماگری، ویرانی و چپاول را در سر می پرورند و دفاع از هستی خویش، در پرده خیال انگیز افسانه، به نظم و نثر در آمده اند. هر کشوری، هر ملتی یا هر قومی، از این دست داستان ها دارند، جملگی شنیدنی و گفتنی همچون : داستان ((زیگفرید)) (1) قهرمان افسانه ای قوم ژرمن، ((زیگموند (2) و سیگورد(3))) و داستان های پهلوانی ((وای کینگ))، سرگذشت وتان (4)، ثور، نبردهای آنان با غولان ترول، سرگذشت ((آرتور)) (5) فرمانروای افسانه آنگلوساکسون با نام ((بهادران میزگرد)) و تراژدی های ایلیاد و اودیسه، از همر. تراژدی نویسان مشهور : آخیلوس (6) ((سوفکلس)) (7) (سوفوکل) سراینده افسانه تبای، و اوریپید (8) (ائوریپیدس)، سه رکن تراژدی مغرب زمین اند که چهارمین آنان را شکسپیر دانسته اند.
در سرزمین مصر باستان، داستان های نگاشته در تومارهای پاپیروس، منابع سرشاری از داستان هایی هستند که قدرت تمدن بشری، عقاید و آرایی، که مطالعه هر یکی، نشانگر پیشرفت های علمی و هنری، فلسفی آدمی در این عالم خاکی هستند، بناهایی همچون گرنگ، الاقصر، اهرام که بسیاری از محققان امروز نیز همچون نویسنده کتاب عجائب المخلوقات که بنای آن تندیس های عظیم و ستون های خارایی را کار دیومی دانسته است، اینان در آثار خود، این بناها و بنای معبد بعلبک را به مخلوقاتی فضایی نسبت می دهند. با این همه پیشرفت در صنایع گونه گون در خشت نگاره های بین النهرین، حکایت از نجوم و یا قانون معروف ((حمورابی)) است که انسان مغرور امروز را بر قدمت تمدن و فرهنگ هایی آگاه می سازد که بر پندار بیهوده خود، هرگاه انصاف دهد، بخندد، ونینگارد که بشر تا پیش از انقلاب صنعتی، نادان بوده است و متفکران غربی که تافته جدا بافته اند، این همه هنرنمایی کرده اند و نسل و نباتات، جانوران را با آلودن آب و هوا به نابودی کشیده و زندگی خود را به انقراض تهدید کرده اند، و کلام مقدس الهی چه بجاست آنجا که می فرماید :
(فَأقِمْ وَجْهَکَ لِلدّینِ حَنیفاً، فِطْرَتَ اللهِ الْتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها، لاتَبْدیلَ لِخَلْقَ الله، ذ"لِکَ الدّین الْقَیِّمُ وَ لکنّ أکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُون) (سوره الروم/ آیه 30)
خلق سراسر همه نهال خدایند
هیچ نه برکن ازین نهال و نه بشکن
دست خداوند باغ خلق دراز است
برخسک و خار همچو بر گل و سوسن
خون به ناحق نهال کندن اویست
دل ز نهال خدای کندن برکن
حقیقت این است که در تحقیق پیرامون آثار بزرگانی که بر عمر فرمانروایی تعالیم آنان قرن ها گذشته است و هر یکی پیروانی پیدا کرده اند، و خردمندان و بزرگانی در طول قرون و اعصار، بر درستی قول و برتری و بزرگی آنان گواهی داده اند و گروهی دیگر به حکم دلبستگی به آیینی و یا عقیدتی برآنان خرده گرفته اند، به سادگی نمی توان گفت : آنان که بوده اند و چه کرده اند و حد فضیلتشان تا کجاست؟ و یا بتوان این توصیف را در چون و چند ایشان، به مقالتی یا مقالاتی برگزار کرد.
1- Zig feride
2- Zigmond
3- Sigurd
4- Votan
5- Artur
6- Akhilus
7- Sofokles
8- Euripides
منبع : مهر و آتش
انتشارات سوره مهر چاپ سال 81
تألیف : مهرداد اوستا
به کوشش : بهروز ایمانی
تایپ : سایه
کلمات کلیدی: افسانه، سایه رهگذر، مهرداد اوستا، بهروز ایمانی، داستان های باستانی، مهر و آتش، بین النهرین، حمرابی، انقلاب صنعتی
فضای میترایی شاهنامه
تا بدانجا که بر نویسنده، پس از تحقیق و ملاحظه نسبتاً دراز دامن مآخذ دیرینه شناسی و آثار کتاب ها و مقاله های باستان شناسان و تاریخ استدلالی روشن شد، بدین نتیجه رسید که از نظر منطق اساطیر (میتولوژی) (1) و به استناد بر همین، و دلایلی که نگاشه خواهد آمد، افسانه های باستانی (میت، Mith، اسطوره) گذشته از دلاویزی قصه ها و خیال انگیزی ماجراهایش که به ظاهر سرگرم کننده و موجب تفریح خاطر بوده اند، از دیرباز، برای راه یافتن به معانی پردگی این قصه ها و داستان ها، محققان عالم، به شرح، تفسیر و احیاناً تأویل ها بر هر یکی نگاشته اند تا بدان مفاهیم نهفته و معانی والا راه بیابند و پرده از رخسار بدایعی برگیرند که مایه شگفتی دل های آگاه آید و در مطاوی همین آثار بسا که دیده دل به رخساره دالارای مسائل حکمی و فلسفی و اغراض دشخوار عرفان و حکت اشراق، روشن گشته است. هر کسی به نسبت هوش و خواست نظر، بهره ای برگیرد که :
نگویند از سر بازیچه حرفی
کزان پندی نگیرد صاحب هوش
وگر صد باب حکمت پیش نادان
بخوانند آیدش بازیچه در گوش (2)
هرکونکند فهمی، زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خورد صورتگر چین باشد (3)
هست اندر صورت هر قصه ای
نکته بینان را زمعنی حصه ای (4)
چون ببینند مر ترا بی عیب
روی پوشیدگان عالم عیب
مر ترا در سرای غیب آرند
پرده از پیش روی بردارند (5)
1- Mithologe
2- از گلستان سعدی است.
3- از حافظ است.
4- از مثنوی معنوی است.
5- از سنایی است (حدیقة الطریقة ص 176).
منبع : مهر و آتش
انتشارات سوره مهر چاپ سال 81
تألیف : مهرداد اوستا
به کوشش : بهروز ایمانی
تایپ : سایه
کلمات کلیدی: مهرداد اوستا، بهروز ایمانی، داستان های باستانی، مهر و آتش، حافظ، اسطوره، گلستان سعدی، مثنوی معنوی، سنایی، حدیقه الطریقه
فضای میترایی شاهنامه
تا بدانجا که بر نویسنده، پس از تحقیق و ملاحظه نسبتاً دراز دامن مآخذ دیرینه شناسی و آثار کتاب ها و مقاله های باستان شناسان و تاریخ استدلالی روشن شد، بدین نتیجه رسید که از نظر منطق اساطیر (میتولوژی) (1) و به استناد بر همین، و دلایلی که نگاشه خواهد آمد، افسانه های باستانی (میت، Mith، اسطوره) گذشته از دلاویزی قصه ها و خیال انگیزی ماجراهایش که به ظاهر سرگرم کننده و موجب تفریح خاطر بوده اند، از دیرباز، برای راه یافتن به معانی پردگی این قصه ها و داستان ها، محققان عالم، به شرح، تفسیر و احیاناً تأویل ها بر هر یکی نگاشته اند تا بدان مفاهیم نهفته و معانی والا راه بیابند و پرده از رخسار بدایعی برگیرند که مایه شگفتی دل های آگاه آید و در مطاوی همین آثار بسا که دیده دل به رخساره دالارای مسائل حکمی و فلسفی و اغراض دشخوار عرفان و حکت اشراق، روشن گشته است. هر کسی به نسبت هوش و خواست نظر، بهره ای برگیرد که :
نگویند از سر بازیچه حرفی
کزان پندی نگیرد صاحب هوش
وگر صد باب حکمت پیش نادان
بخوانند آیدش بازیچه در گوش (2)
هرکونکند فهمی، زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خورد صورتگر چین باشد (3)
هست اندر صورت هر قصه ای
نکته بینان را زمعنی حصه ای (4)
چون ببینند مر ترا بی عیب
روی پوشیدگان عالم عیب
مر ترا در سرای غیب آرند
پرده از پیش روی بردارند (5)
1- Mithologe
2- از گلستان سعدی است.
3- از حافظ است.
4- از مثنوی معنوی است.
5- از سنایی است (حدیقة الطریقة ص 176).
منبع : مهر و آتش
انتشارات سوره مهر چاپ سال 81
تألیف : مهرداد اوستا
به کوشش : بهروز ایمانی
تایپ : سایه
کلمات کلیدی: شاهنامه، منطق اساطیر، فضای میترایی شاهنامه، دیرینه شناسی، تاریخ استدلالی، میتولوژی، افسانه های باستانی
یادداشت میان برنامه ای :
حالا که بخشی از کتاب مهر و آتش در وبلاگ قرار گرفت از آمار وبلاگ مشخصه که عزیزان زیادی از این مطالب دیدن کردن. دسته بندی اطلاعات یک مقدار مشکل بود برای اینکه میزان کارکتری که در هر یادداشت میتونه قرار بگیره خیلی محدوده همین طور کلمات کلیدی که در پیوست هر یادداشت قرار میگیره. برای همین مجبور شدم یک سری از یادداشت ها رو به صورت تکراری در وبلاگ بگذارم تا بتونم همگی کلمات کلیدی رو که توی گوگل بشه از اونا استفاده کرد رو معرفی کنم.
نکته خیلی جالب دیگه اینکه چند روز پیش که فرصتی پیش اومد و بعد از مدتها خواستم برم وب گردی. میخواستم راجع به استاد اوستا مطالبی بخونم و بعد از سر زدن به دانشنامه رشد ویکی پدیا و چندین سایت دیگه در کمال تعجب دیدم که آخرین کتاب استاد رو ((امام حماسه ای دیگر)) معرفی کرده و هیچ اسم و نام نشونی از کتابی که من دارم اطلاعات اخیر رو از روش تایپ میکنم در دسترس نبود. این کتاب (مهر و آتش)) فقط در سایت کتابخونه ملی ثبت شده و غیر از وبلاگ من جایی دیگه اسمی ازش برده نشده. حتی در مورد بهروز ایمانی هم اطلاعاتی رو پیدا کردم ولی از این کتاب اسمی ندیدم. هرچند که این کتاب بعد از مرگ استاد به چاپ رسیده ولی بی انصافیه که چنین کتاب فاخری در رزومه استاد دیده نشه.
به نظر شما باید یقه کیو گرفت.
کلمات کلیدی: سایه رهگذر، مهرداد اوستا، بهروز ایمانی، مهر و آتش، فضای شاهنامه
آیین ایرانیان پیش از مزدیسنایی، و فضای دوگانه اساطیری در شاهنامه
پیش از آیین مزدیسنایی (زرتشتی) در ایران، آیین اقوام آریایی ایران در شمال، مشرق و جنوب و جنوب شرقی و شمال غربی، آیین میترا بود. اقوام کاسپی، دوایی، سکایی که از آن سوی هندوکش گرفته تا سراسر جنوب روسیه، شبه جزیره بالکان، از شمال تا جنوب کشورهای رومانی، بلغار و یوگوسلاوی، آلبانی، چک – اسلواکی، خوارزم، خراسان بزرگ و بلوچستان، پاکستان، افغانستان، سمنان، دامغان، بسطام، و خراسان امروز، گرگان، مازندران، گیلان و آذربایجان را از شمال فرا گرفته بودند، میترایی مذهب بودند. همچنان که می دانیم، اینان نخستین قومی بودند که آیین شکارافکنی، دامداری و زراعت را رونق بخشیدند و از بیست قرن پیش از میلاد مسیح، با رام ساختن اسب، گاو و گاومیش به اروپا حمله ور شدند و تا شبه جزیره ایتالیا و یونان پیش رفتند. یونانیان که سپاهیانی را سواره بر اسبان تکاور می دیدند، چون تا بدان روزگار، اسب را ندیده بودند، می پنداشتند که با آفریدگانی فوق طبیعی، روی در روی هستند.
یک موجود که با تنه اسب و انسان است، و از آنجا که این آفریدگان، دارای فرهنگی والا بودند، تردیدی نداشتند که آفریدگانی برتر از انسانند، و افسانه ((سنتوروس، یا قنتوروس)) در میتولوژی یونانی، از این مهاجمات، سرچشمه دارد. و همین برخوردها بود که نشانه برتری فرهنگ و تمدن شرق بر غرب بود که تراژدی نبرد میان آخایی و تروا را پدیدار ساخت، جدال استعاری دو فرهنگ غربی و شرقی.
و از همان روزگار است که همچنان، شرق با همه آن پیشینه و غنای فرهنگی، و این همه آثار علمی و عرفانی، نادیده گرفته می شود و محققان، منشأ علم و فلسفه و هنر را یونان قلمداد می کنند. این یونان است که به ناگاهان، در زمانه ای که اروپا غرقه در جهل و توحش بود، علم و دانش و هنر از آنجا سرچشمه گرفت و چراغ حکمت، فرا راه کاروان بشری بیفروخت. آیین میترایی یا همان ((آیین مغان)) که در آثار عرفانی ایران، دیر مغان، پیرمغان، مغبچه، خرابات، مغان، می مغانه از آن سرچشمه گرفته، آیینی است که مظهر آن مهر، یعنی میترا بوده. آیینی با عنوان مجوس، که با برتری و فضیلت و قوانین والای انسانی و مهر و مروتی که در آن آیین وجود داشت، از نظر آیین مقدس اسلام، دارای ارج و حرمتی بایسته خود شد.
منبع : مهر و آتش
انتشارات سوره مهر چاپ سال 81
تألیف : مهرداد اوستا
به کوشش : بهروز ایمانی
تایپ : سایه
کلمات کلیدی: ایتالیا، سایه رهگذر، مهرداد اوستا، بهروز ایمانی، میترا، مهر و آتش، آیین مغان، مجوس، یونان