سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدترین برادران کسى است که براى او به رنج افتى . [ چه رنج افتادن مستلزم مشقّت است . و این شرّ را برادرى که براى او به رنج افتاده‏اند سبب شده . پس او بدترین برادران است . ] [نهج البلاغه]
به دیدارم بیا

 

*** گونه های عرفان

عرفان به دو گونه بوده : یکی دارای ریشه میترایی بوده است و دیگری مانوی که این را عرفان منفی و آن را که با اصل میترایی پیوند دارد، عرفان مثبت می خوانند. مسلک صوفیه ای که دنیا را پلید می دانند و کار و تلاش، زراعت و هر آنچه را که با زندگی شریف، سر و کار دارد، مردود می شمارند، ریشه مانوی دارد. ریاضت های توان فرسایی که روح را چون جسم زبون می سازد، یا زناشویی و دلبستگی به هرچه، خواه پسندیده، خواه ناپسند، و آبادانی و عدم قرار در یک خانواده، روستا، یا شهر، گدایی و دریوزگی از احکام مانی، مایه می گیرد.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/19:: 4:43 عصر     |     () نظر

*** ویژگی های آیین میترا

آیین میترا، آیین مردمی و آزادگی بود و در شرف آن آیین همین بس که اسلام، آن را و پیروانش را همچون سه آیین آزاد، که یهود، نصاری و مجوس بود، آزادی بخشید، چرا که به بسیاری شیوه و روش، با اسلام مشابهت داشت همچون : آزادی فکر، آزادی انتخاب، پاکی و طهارت، راستی و امانت، و هم این که پیروان آن، در نیوشیدن هرگونه عقیدتی آزاد بودند و هر قولی و نظری را که با دلیل عقل، پسندیده بود و از آن هرکس و هر ملتی که می بود، می پذیرفتند. پیروان میترایی، سرآمد پیروان آیین های سلف خود بودند.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/19:: 4:41 عصر     |     () نظر

*** افسانه میترایی

افسانه میترایی بدین گونه است که :

دختری مقدس، زیبا و پاکیزه دامن، روزی به سحرگاهان، از برای نیایش، در برکه ای مقدس، که به میان کوهساری به صورت دریاچه ای با گل های نیلوفر آبی قرار داشت، به غسل و وضو در آمده بود. آفریدگار خورشید، میترا، بر غنچه های گل نیلوفر، اشعه پاک و درخشان خود را فروتابید و دختر از آن شعاع آسمانی بارور شد و از پس چندی، فرزند بزاد، با بالا و دیداری خدایی از انوار زندگی بخش خورشید و همین کودک بود که چون از دختر پاکدامن کاهن معبد، زاده شد و ببالید و برآمد، و به الهام های غیبی، آیین ((مهر)) را ابلاغ کرد. این آیین خداونگار عالم را، که خورشید و ماه و ستارگان آفریده او بودند، نماز می بردند. پیروان ((میترا)) را به راستی، شجاعت و رادی و مهر دعوت می کرد، به کشت زمین و پرورش درختان بارور، گله داری و آبادانی فرا می خواند. پیشرفت کیش میترا به اندک روزگاری توانست قسمت اعظمی از جهان آن روز را به پذیرفتن تعالیم خردمندانه خود بخواند و بسیاری از سرزمین ها را به رغبت پیرو خود سازد.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/19:: 4:40 عصر     |     () نظر

*** مرگ کوروش کبیر

در دلیری و آزادگی اینان همین بس که گفته شود هنگامی که کوروش، پادشاه مقتدر هخامنشی که در روزگار خود، بالشکریان بی شمار و نیرومند خود توانسته بود سرزمین های بسیاری را از سوی باختر ایران، یعنی عربستان و شمال آفریقا تا مرز سرزمین مصر را به تسخیر در آورد، و بر آن بود که مصر را نیز جزو متصرفات خویش به سرزمین ((سیت ها)) که کشوری بس کوچک بود و فرمانروای آن ملکه ای بود، بتاخت. شاهنشاه هخامنشی با لشکریان بی شمار خود، بدان سرزمین کوچک اعلام نمود که لشکریان عالم گیر ما، که هیچ قدرتی را یارای پایداری در برابر آن نیست، آهنگ آن را دارند که سرزمین آنها را به تسخیر خود درآورند و، مردمش را اسیر و برده خود سازند و خود شاهنشاه، ملکه را به همسری خود اختیار کند.

قوم کوچک سکایی و ملکه آن که چنین فرمانی را تحقیری تحمل ناپذیر می دید و از آنجا که جانب آیین آزادگی به نزدیک آنان بسی مقدس بود، و اینک پادشاه خودکامه ای، حریم مقدس آن را حرمت نگه نداشته است، سخت به خشم آمدند و نوشیدن جام شهادت را بر ننگ اسارت اختیار کردند و در نبردی نابرابر و هراس انگیز، با لشکری محدود، آن چنان شکستی بر سپاهیان عظیم کوروش وارد ساختند که با مقاومتی سخت به هزیمت رفتند و کوروش نیز کشته شد. (1) بی تردید، هرگاه کوروش با سپاه گران و مجهز خود به هر امپراتوری بزرگ دیگر حمله ور می شد، پیروزی اش تردید ناپذیر بود، لیکن آنجا که با اراده ملتی، رو در روی قرار گرفت که آزادی را با سنگین ترین بها خواستار بودند، با وجود آن همه حشمت و جلال و شوکت و اقتدار، به جز شکست، نصیبه ای فرا چنگ نیاورد.

 

1- هرودوت، شرح این نبرد را در تاریخ خود آورده است.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/19:: 4:40 عصر     |     () نظر

*** مسیر ییلاق و قشلاق اقوام سکایی :

گروهی به سوی مشرق تا دامنه های هیمالایا راه در می سپردند و به سرزمین کهنسال و متمدن هند سفر می کردند و با آیین آنان، یعنی ((ودایی)) که صفا و لطف با کیش اینان همسازی داشت، در هم می آمیختند. آیین مغان (مجوس) با تعالیم کریشنایی ((یوگا)) سخت همانند بود.

گروهی دیگر، استپ یا مرغزاران جنوب روسیه آن روزگار را از اکراین گرفته تا شبه جزیره بالتیک و بالکان در نوردیدند و به سوی جنوب روی آوردند و کشورهای شمال مدیترانه، یعنی تا شبه جزیره ایتالیا و یونان، راه در سپردند.

آنان با گاوهای اهلی و گاومیش ها، ارابه ها را می کشیدند و یا سواره با اسب پیش می رفتند. روزگاری بیش از چهارسال پیش از میلاد مسیح، یونانیان، که تا آن روزگار، اسب را ندیده بودند، با دیدن سواران دلیر و با فرهنگ سکایی پنداشتند که با خدایانی رو در رو قرار گرفته اند، چه آنکه اسب و آدمی را که بر روی آن به هر سو می تاخت، یک آفریده حیرت انگیز می شمردند که افسانه ((سنتوروس)) یا ((قنتوروس)) از آنجا سرچشمه گرفته بود. (1) خدایانی دلیر و در عین حال، خردمند و آزاده که تربیت بسیاری از پهلوانان باستانی یونان را تعهد کردند. اینان خدایانی سزاوار نیایش و تقدس بودند.

گروهی دیگر به سوی شمال روی آوردند، و طبق نگاشته مورخان قوم آس، با تمدن فرهنگی والا، خدایان اسکاندیناوی را پدید آوردند، چرا که قوم وایکینگ، آنان را سزاوار پرستش دانستند. سرور این قوم آس که از کلمه آسیا گرفته شده است، اودین (2)، همسرش ((فریگ)) (3) و فرزندش ثور (4) پهلوان و دشمن غولان یخ و تخته سنگ، ((ترول)) (5)، ((بالدر)) (6) رخشنده و جز اینان بوده اند (7).

 

1- رک : فرهنگ اساطیر یونان و روم : تالیف پیر گریمال، ترجمه دکتر احمد بهمنش، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، 1367، ج 1، ص 175

2- Odin

3- Frigg

4- Thor

5- Balder

6- رک : داستان های وایکینگ ها: اثر آلان بوشه، ترجمه اردشیر نیکپور، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1352

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/19:: 4:39 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >