سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای مردم! بدانید که کمال دین جستجوی دانش و عمل به آن است . [امام علی علیه السلام]
به دیدارم بیا

*** خردمندان شرقی

کسانی همچون ((لااوتزه)) (1) و یا ((کنگ فوتزه)) (2) که همان کنفسیوس باشد، خردمندانی بوده اند که از نظر پیشوایی و راهبری جامعه، نقش بزرگی داشتند. خاصه کنفسیوس یک معلم اخلاق است که به سال 551 پیش از میلاد مسیح در شهری از استان شانتونگ (3) چشم به جهان گشوده است. (4) این فیلسوف و متفکر، همچون افلاطون و ارسطو اصول نظریه هایش بر حکومت است، حکومتی که مصادیق آن خاقانانی می باشند که چگونه فرمانروایی کرده اند و رفتار و کردارشان، برچه موازینی از عدل و انصاف استوار بوده است. او سال ها کوشید و پیروان خویش را تعلیم داد، رساله ها نگاشت. حتی به روزگار خود چنان نام و آوازه ای پیدا کرد که یکی از خاقانان از وی خواست تا مطابق با تعالیم خود، اختیار کشور را در دست بگیرد. اگر چه وی نتوانست در کار خود موفق شود، یا دست کم چندان توفیقی حاصل نکرد، چرا که تعالیم وی با سود بسیاری از کسان موافق نمی افتاد، لاجرم از کار خود کناره گرفت، لیکن قرن ها تعالیم او تا امروز پیروانی داشته است. چنانکه رساله هایش از برای تربیت خانواده و روش زندگی آبرومندانه، همچنان سرمشق بوده است. در کشور پنهاور چین و ژاپن و کره، پیروان بسیار از دیرباز داشته است.

فیلسوفان و خردمندانی بزرگ نیز از پیروان وی بوده اند و معابد بسیار و داستان های بی شماری درباره او ساخته و نگاشته اند و قرن ها در کشور چین و ژاپن، تعالیم او از برای پرورش و آموزش کسانی که می بایست حکومت کنند و به مقام خاقانی و فرمانروایی رسند، شرط نخستین قدم در این راه بوده است.

((اوتزه)) که کنفسیوس در روزگار جوانی خود از وی دیدار کرده است، دارای آیینی بوده است که آن را ((تااو)) (5) یا طریقت نام نهاده اند و این آیین در رساله ای با نام ((تااو- ته- چینگ)) (6) نگاشته آمده است. در این رساله آمده : ((در عالم، هستی، همه ذرات و نمودها و پدیده ها که به خاموشی در کارند، پدیدار می شوند و کاری که فطرت در آنها نهاده است، انجام می دهند و آرام می گیرند و آنگاه که به کمال خود رسیدند، به اصل خویش باز می گردند و آن به معنی تحقق سرنوشت است که دریافت این قانون، خرد است)) (لااوتزه)

((هرگاه به ستیزه برنخیزی، کسی با تو در مقام ستیزه بر نمی آید. اگر بدی را به نیکی پاسخ دهی و با آنان که با تو نیکی کرده اند نیز نیکی کنی، بدی از میان رخت برمی بندد)) (لااوتزه)

 

لیکن نظر کنفسیوس :

((هرگاه بدی را به نیکی پاسخ دهی، نیکی را چگونه پاسخ خواهی داد، می باید نیکی را به نیکی و احسان، و بدی را به عدالت پاسخ دهی)).

خرمندی دیگر را با نام ((چوانگ تزه)) (7) نظر بر این است، که عالم هستی واقیعیتی دارد که با حواس ظاهر خویش آن را در می یابیم، لیکن حقیقت آن در آن سوی این پرده چشم فریب جای دارد :

((من که ... چوانگ تزه هستم، به خواب، خود را پروانه ای دیدم، پروانه ای که از گلی برمی خاست و بر گلی می نشست، در آن حال جز پروانه ای نبودم و از اینکه انسان بوده ام، خبری نداشتم، به ناگاه چشم از خواب گشودم و خود را همین که هستم، انسانی دیدم و از پروانگی خود، با خود اثری نداشتم. حال نمی دانم که آیا آن زمان انسانی بودم که خود را در خواب پروانه ای دیده است، یا پروانه ای هستم که خود را در خواب انسانی می بیند)).

 

1- Laotse

2- Kong futze

3- (Shandong) Shantong

4- در باره کنفسیوس، نگ :

- تاریخ فلسفه چین، نویسندگان : چوجای و وینبرگ چای، مترجم : ع پاشایی، تهران، نثر گفتار، چاپ دوم 1369

- کنفسیوس : تألیف کارل یاسپرس، ترجمه احمد سمیعی، تهران، خوارزمی، 1363

5- (Dao) Tao

6- (Daodejing, Tao – Toeching) Tao – teching

7- Chuangtze

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/30:: 11:59 عصر     |     () نظر

*** خردمندان شرقی

کسانی همچون ((لااوتزه)) (1) و یا ((کنگ فوتزه)) (2) که همان کنفسیوس باشد، خردمندانی بوده اند که از نظر پیشوایی و راهبری جامعه، نقش بزرگی داشتند. خاصه کنفسیوس یک معلم اخلاق است که به سال 551 پیش از میلاد مسیح در شهری از استان شانتونگ (3) چشم به جهان گشوده است. (4) این فیلسوف و متفکر، همچون افلاطون و ارسطو اصول نظریه هایش بر حکومت است، حکومتی که مصادیق آن خاقانانی می باشند که چگونه فرمانروایی کرده اند و رفتار و کردارشان، برچه موازینی از عدل و انصاف استوار بوده است. او سال ها کوشید و پیروان خویش را تعلیم داد، رساله ها نگاشت. حتی به روزگار خود چنان نام و آوازه ای پیدا کرد که یکی از خاقانان از وی خواست تا مطابق با تعالیم خود، اختیار کشور را در دست بگیرد. اگر چه وی نتوانست در کار خود موفق شود، یا دست کم چندان توفیقی حاصل نکرد، چرا که تعالیم وی با سود بسیاری از کسان موافق نمی افتاد، لاجرم از کار خود کناره گرفت، لیکن قرن ها تعالیم او تا امروز پیروانی داشته است. چنانکه رساله هایش از برای تربیت خانواده و روش زندگی آبرومندانه، همچنان سرمشق بوده است. در کشور پنهاور چین و ژاپن و کره، پیروان بسیار از دیرباز داشته است.

فیلسوفان و خردمندانی بزرگ نیز از پیروان وی بوده اند و معابد بسیار و داستان های بی شماری درباره او ساخته و نگاشته اند و قرن ها در کشور چین و ژاپن، تعالیم او از برای پرورش و آموزش کسانی که می بایست حکومت کنند و به مقام خاقانی و فرمانروایی رسند، شرط نخستین قدم در این راه بوده است.

((اوتزه)) که کنفسیوس در روزگار جوانی خود از وی دیدار کرده است، دارای آیینی بوده است که آن را ((تااو)) (5) یا طریقت نام نهاده اند و این آیین در رساله ای با نام ((تااو- ته- چینگ)) (6) نگاشته آمده است. در این رساله آمده : ((در عالم، هستی، همه ذرات و نمودها و پدیده ها که به خاموشی در کارند، پدیدار می شوند و کاری که فطرت در آنها نهاده است، انجام می دهند و آرام می گیرند و آنگاه که به کمال خود رسیدند، به اصل خویش باز می گردند و آن به معنی تحقق سرنوشت است که دریافت این قانون، خرد است)) (لااوتزه)

((هرگاه به ستیزه برنخیزی، کسی با تو در مقام ستیزه بر نمی آید. اگر بدی را به نیکی پاسخ دهی و با آنان که با تو نیکی کرده اند نیز نیکی کنی، بدی از میان رخت برمی بندد)) (لااوتزه)

 

لیکن نظر کنفسیوس :

((هرگاه بدی را به نیکی پاسخ دهی، نیکی را چگونه پاسخ خواهی داد، می باید نیکی را به نیکی و احسان، و بدی را به عدالت پاسخ دهی)).

خرمندی دیگر را با نام ((چوانگ تزه)) (7) نظر بر این است، که عالم هستی واقیعیتی دارد که با حواس ظاهر خویش آن را در می یابیم، لیکن حقیقت آن در آن سوی این پرده چشم فریب جای دارد :

((من که ... چوانگ تزه هستم، به خواب، خود را پروانه ای دیدم، پروانه ای که از گلی برمی خاست و بر گلی می نشست، در آن حال جز پروانه ای نبودم و از اینکه انسان بوده ام، خبری نداشتم، به ناگاه چشم از خواب گشودم و خود را همین که هستم، انسانی دیدم و از پروانگی خود، با خود اثری نداشتم. حال نمی دانم که آیا آن زمان انسانی بودم که خود را در خواب پروانه ای دیده است، یا پروانه ای هستم که خود را در خواب انسانی می بیند)).

 

1- Laotse

2- Kong futze

3- (Shandong) Shantong

4- در باره کنفسیوس، نگ :

- تاریخ فلسفه چین، نویسندگان : چوجای و وینبرگ چای، مترجم : ع پاشایی، تهران، نثر گفتار، چاپ دوم 1369

- کنفسیوس : تألیف کارل یاسپرس، ترجمه احمد سمیعی، تهران، خوارزمی، 1363

5- (Dao) Tao

6- (Daodejing, Tao – Toeching) Tao – teching

7- Chuangtze

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/30:: 11:43 عصر     |     () نظر

*** داستان های باستانی و کهن

داستان های باستانی و کهن هر ملتی، از نظر مراتب اندیشه و طرز تفکر، از برای برانگیختن خوی و خصلت والای انسانی، آمادگی آن ملت در مقابله با مهاجمانی که قصد یغماگری، ویرانی و چپاول را در سر می پرورند و دفاع از هستی خویش، در پرده خیال انگیز افسانه، به نظم و نثر در آمده اند. هر کشوری، هر ملتی یا هر قومی، از این دست داستان ها دارند، جملگی شنیدنی و گفتنی همچون : داستان ((زیگفرید)) (1) قهرمان افسانه ای قوم ژرمن، ((زیگموند (2) و سیگورد(3))) و داستان های پهلوانی ((وای کینگ))، سرگذشت وتان (4)، ثور، نبردهای آنان با غولان ترول، سرگذشت ((آرتور)) (5) فرمانروای افسانه آنگلوساکسون با نام ((بهادران میزگرد)) و تراژدی های ایلیاد و اودیسه، از همر. تراژدی نویسان مشهور : آخیلوس (6) ((سوفکلس)) (7) (سوفوکل) سراینده افسانه تبای، و اوریپید (8) (ائوریپیدس)، سه رکن تراژدی مغرب زمین اند که چهارمین آنان را شکسپیر دانسته اند.

در سرزمین مصر باستان، داستان های نگاشته در تومارهای پاپیروس، منابع سرشاری از داستان هایی هستند که قدرت تمدن بشری، عقاید و آرایی، که مطالعه هر یکی، نشانگر پیشرفت های علمی و هنری، فلسفی آدمی در این عالم خاکی هستند، بناهایی همچون گرنگ، الاقصر، اهرام که بسیاری از محققان امروز نیز همچون نویسنده کتاب عجائب المخلوقات که بنای آن تندیس های عظیم و ستون های خارایی را کار دیومی دانسته است، اینان در آثار خود، این بناها و بنای معبد بعلبک را به مخلوقاتی فضایی نسبت می دهند. با این همه پیشرفت در صنایع گونه گون در خشت نگاره های بین النهرین، حکایت از نجوم و یا قانون معروف ((حمورابی)) است که انسان مغرور امروز را بر قدمت تمدن و فرهنگ هایی آگاه می سازد که بر پندار بیهوده خود، هرگاه انصاف دهد، بخندد، ونینگارد که بشر تا پیش از انقلاب صنعتی، نادان بوده است و متفکران غربی که تافته جدا بافته اند، این همه هنرنمایی کرده اند و نسل و نباتات، جانوران را با آلودن آب و هوا به نابودی کشیده و زندگی خود را به انقراض تهدید کرده اند، و کلام مقدس الهی چه بجاست آنجا که می فرماید :

(فَأقِمْ وَجْهَکَ لِلدّینِ حَنیفاً، فِطْرَتَ اللهِ الْتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها، لاتَبْدیلَ لِخَلْقَ الله، ذ"لِکَ الدّین الْقَیِّمُ وَ لکنّ أکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُون) (سوره الروم/ آیه 30)

 

خلق سراسر همه نهال خدایند

هیچ نه برکن ازین نهال و نه بشکن

دست خداوند باغ خلق دراز است

برخسک و خار همچو بر گل و سوسن

خون به ناحق نهال کندن اویست

دل ز نهال خدای کندن برکن

 

حقیقت این است که در تحقیق پیرامون آثار بزرگانی که بر عمر فرمانروایی تعالیم آنان قرن ها گذشته است و هر یکی پیروانی پیدا کرده اند، و خردمندان و بزرگانی در طول قرون و اعصار، بر درستی قول و برتری و بزرگی آنان گواهی داده اند و گروهی دیگر به حکم دلبستگی به آیینی و یا عقیدتی برآنان خرده گرفته اند، به سادگی نمی توان گفت : آنان که بوده اند و چه کرده اند و حد فضیلتشان تا کجاست؟ و یا بتوان این توصیف را در چون و چند ایشان، به مقالتی یا مقالاتی برگزار کرد.

1- Zig feride

2- Zigmond

3- Sigurd

4- Votan

5- Artur

6- Akhilus

7- Sofokles

8- Euripides

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/30:: 11:35 عصر     |     () نظر

فضای میترایی شاهنامه

 

تا بدانجا که بر نویسنده، پس از تحقیق و ملاحظه نسبتاً دراز دامن مآخذ دیرینه شناسی و آثار کتاب ها و مقاله های باستان شناسان و تاریخ استدلالی روشن شد، بدین نتیجه رسید که از نظر منطق اساطیر (میتولوژی) (1) و به استناد بر همین، و دلایلی که نگاشه خواهد آمد، افسانه های باستانی (میت، Mith، اسطوره) گذشته از دلاویزی قصه ها و خیال انگیزی ماجراهایش که به ظاهر سرگرم کننده و موجب تفریح خاطر بوده اند، از دیرباز، برای راه یافتن به معانی پردگی این قصه ها و داستان ها، محققان عالم، به شرح، تفسیر و احیاناً تأویل ها بر هر یکی نگاشته اند تا بدان مفاهیم نهفته و معانی والا راه بیابند و پرده از رخسار بدایعی برگیرند که مایه شگفتی دل های آگاه آید و در مطاوی همین آثار بسا که دیده دل به رخساره دالارای مسائل حکمی و فلسفی و اغراض دشخوار عرفان و حکت اشراق، روشن گشته است. هر کسی به نسبت هوش و خواست نظر، بهره ای برگیرد که :

نگویند از سر بازیچه حرفی

کزان پندی نگیرد صاحب هوش

وگر صد باب حکمت پیش نادان

بخوانند آیدش بازیچه در گوش (2)

 

هرکونکند فهمی، زین کلک خیال انگیز

نقشش به حرام ار خورد صورتگر چین باشد (3)

 

هست اندر صورت هر قصه ای

نکته بینان را زمعنی حصه ای (4)

 

چون ببینند مر ترا بی عیب

روی پوشیدگان عالم عیب

مر ترا در سرای غیب آرند

پرده از پیش روی بردارند (5)

 

1- Mithologe

2- از گلستان سعدی است.

3- از حافظ است.

4- از مثنوی معنوی است.

5- از سنایی است (حدیقة الطریقة ص 176).

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/30:: 11:23 عصر     |     () نظر

فضای میترایی شاهنامه

 

تا بدانجا که بر نویسنده، پس از تحقیق و ملاحظه نسبتاً دراز دامن مآخذ دیرینه شناسی و آثار کتاب ها و مقاله های باستان شناسان و تاریخ استدلالی روشن شد، بدین نتیجه رسید که از نظر منطق اساطیر (میتولوژی) (1) و به استناد بر همین، و دلایلی که نگاشه خواهد آمد، افسانه های باستانی (میت، Mith، اسطوره) گذشته از دلاویزی قصه ها و خیال انگیزی ماجراهایش که به ظاهر سرگرم کننده و موجب تفریح خاطر بوده اند، از دیرباز، برای راه یافتن به معانی پردگی این قصه ها و داستان ها، محققان عالم، به شرح، تفسیر و احیاناً تأویل ها بر هر یکی نگاشته اند تا بدان مفاهیم نهفته و معانی والا راه بیابند و پرده از رخسار بدایعی برگیرند که مایه شگفتی دل های آگاه آید و در مطاوی همین آثار بسا که دیده دل به رخساره دالارای مسائل حکمی و فلسفی و اغراض دشخوار عرفان و حکت اشراق، روشن گشته است. هر کسی به نسبت هوش و خواست نظر، بهره ای برگیرد که :

نگویند از سر بازیچه حرفی

کزان پندی نگیرد صاحب هوش

وگر صد باب حکمت پیش نادان

بخوانند آیدش بازیچه در گوش (2)

 

هرکونکند فهمی، زین کلک خیال انگیز

نقشش به حرام ار خورد صورتگر چین باشد (3)

 

هست اندر صورت هر قصه ای

نکته بینان را زمعنی حصه ای (4)

 

چون ببینند مر ترا بی عیب

روی پوشیدگان عالم عیب

مر ترا در سرای غیب آرند

پرده از پیش روی بردارند (5)

 

1- Mithologe

2- از گلستان سعدی است.

3- از حافظ است.

4- از مثنوی معنوی است.

5- از سنایی است (حدیقة الطریقة ص 176).

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/30:: 11:22 عصر     |     () نظر
   1   2   3   4   5   >>   >