سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه پاسخ‏ها همانند و در هم بود ، پاسخ درست پوشیده و مبهم بود . [نهج البلاغه]
به دیدارم بیا

 

بیست و پنجم مهر

هوا داره خنک میشه. صبح که از خونه میزنم بیرون دلم نمیخواد برم تو ساختمون. دلم میخواد همه‌اش تو هوای آزاد باشم. اتفاقی که انتظارش رو می‌کشیدیم افتاد. از امروز رئیس سازمانی جدیدم رسماً شروع به کار کرد. فردین زیادی تو کارش جدیه. امروز کارمنداشو دور خودش جمع کرده و کلی واسشون حرف زده. البته من توی جلسه شرکت نداشتم. چون کارهای اقامت یکی از دوستان آقای صبوری رو داشتم انجام میدادم که برای مأموریت چند روزه داره میره پاریس.

از اونجایی که فهمیدم سیاست جدید شرکت چیه فکر میکنم از فردا آدم‌های فرم و مدارک به دست زیاد اونطرفا دیده بشن. شرکت میخواد رابطه‌اش رو با پاریس محکمتر بکنه. واسه همین هم تعداد زیادی نیرو میخواد که به زبان فرانسه آشنا باشن. شاید این وسط خدا خواست و کار من هم کمتر شد. دیگه بسه خوابم میاد.



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 88/7/22:: 7:19 صبح     |     () نظر