حکمت را از هرکس که آن را برایت آورد بگیر و به آنچه می گوید بنگر و نه آنکه می گوید . [امام علی علیه السلام]
به دیدارم بیا

آیین ایرانیان پیش از مزدیسنایی، و فضای دوگانه اساطیری در شاهنامه

 

پیش از آیین مزدیسنایی (زرتشتی) در ایران، آیین اقوام آریایی ایران در شمال، مشرق و جنوب و جنوب شرقی و شمال غربی، آیین میترا بود. اقوام کاسپی، دوایی، سکایی که از آن سوی هندوکش گرفته تا سراسر جنوب روسیه، شبه جزیره بالکان، از شمال تا جنوب کشورهای رومانی، بلغار و یوگوسلاوی، آلبانی، چک اسلواکی، خوارزم، خراسان بزرگ و بلوچستان، پاکستان، افغانستان، سمنان، دامغان، بسطام، و خراسان امروز، گرگان، مازندران، گیلان و آذربایجان را از شمال فرا گرفته بودند، میترایی مذهب بودند. همچنان که می دانیم، اینان نخستین قومی بودند که آیین شکارافکنی، دامداری و زراعت را رونق بخشیدند و از بیست قرن پیش از میلاد مسیح، با رام ساختن اسب، گاو و گاومیش به اروپا حمله ور شدند و تا شبه جزیره ایتالیا و یونان پیش رفتند. یونانیان که سپاهیانی را سواره بر اسبان تکاور می دیدند، چون تا بدان روزگار، اسب را ندیده بودند، می پنداشتند که با آفریدگانی فوق طبیعی، روی در روی هستند.

 یک موجود که با تنه اسب و انسان است، و از آنجا که این آفریدگان، دارای فرهنگی والا بودند، تردیدی نداشتند که آفریدگانی برتر از انسانند، و افسانه ((سنتوروس، یا قنتوروس)) در میتولوژی یونانی، از این مهاجمات، سرچشمه دارد. و همین برخوردها بود که نشانه برتری فرهنگ و تمدن شرق بر غرب بود که تراژدی نبرد میان آخایی و تروا را پدیدار ساخت، جدال استعاری دو فرهنگ غربی و شرقی.

و از همان روزگار است که همچنان، شرق با همه آن پیشینه و غنای فرهنگی، و این همه آثار علمی و عرفانی، نادیده گرفته می شود و محققان، منشأ علم و فلسفه و هنر را یونان قلمداد می کنند. این یونان است که به ناگاهان، در زمانه ای که اروپا غرقه در جهل و توحش بود، علم و دانش و هنر از آنجا سرچشمه گرفت و چراغ حکمت، فرا راه کاروان بشری بیفروخت. آیین میترایی یا همان ((آیین مغان)) که در آثار عرفانی ایران، دیر مغان، پیرمغان، مغبچه، خرابات، مغان، می مغانه از آن سرچشمه گرفته، آیینی است که مظهر آن مهر، یعنی میترا بوده. آیینی با عنوان مجوس، که با برتری و فضیلت و قوانین والای انسانی و مهر و مروتی که در آن آیین وجود داشت، از نظر آیین مقدس اسلام، دارای ارج و حرمتی بایسته خود شد.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/19:: 5:6 عصر     |     () نظر

 

مقدمه ای بر روش تحقیق در منطق اساطیری دو آیین متخاصم ((میترایی)) و ((مزدیسنایی)) (1)

 

*** قدمت شش هزارساله اقوام ایرانی

در آغاز از برای پی بردن به واقعیتی در دو آیین که عنوان هر دو آن، در پیشانی این مقاله نگاشته آمده است، شایسته است که به گواهی دانش دیرینه شناسی مستند به کاوش های باستان شناسی، اصالت و قدمت این دو تمدن و فرهنگ که هر دو آن آریایی بوده اند، بازنوشته آید.

از قوم سکاها (2) در جنوب شرقی ایران، یعنی لرستان که از کرانه های رودخانه کارون تا دامنه های سرسبز کوهساران مشرف بر ایلام تا کبر کوه، زردالان کوه که سرزمین های سلسله و دلفان و بالاگریوه را در بر میگیرد، همچنین در نواحی چغازنبیل، (3) آثاری به دست آمده است با قدمتی شش هزارساله. آثاری که هم اکنون در موزه های معتبر ((لور))، ((ارمیتاژ))، ((برلین))، ((بریتانیا)) و ((متروپلیتن)) نگاهداشته می شود.

آیین این مردم که از روی افزارشان مشخص می شود، زراعت و صنعت بوده است. در شمال ایران، اقوام ((دوایی)) ((کاسپی)) (4) و ((سکایی)) زندگی می کردند که به ترتیب در گیلان، آذربایجان، قفقاز ارمنستان تا دامنه های کوهساران، تخت بلقیس، تخت سلیمان، چهل چشمه و ... پراکنده بودند. در جنوب غربی، بیشتر سامی نژاد و آریایی بودند. بدین گونه تا سراسر اروپا، (5) تبرستان، گرگان و خراسان ازفلات پامیر گرفته تا کرانه های دو رودخانه سیحون و جیحون (خارزم) تا افغانستان و مکران و ناحیه کرانه های خزر و مرغزاران سرسبز آن را قومی دلی و سخت کوش با نام سکایی فرا گرفته بودند.

 

1- در باره آیین میترایی و مزدیسنایی، رک :

- آیین میترا : تالیف مارتن ورمازن، ترجمه بزرگ نادرزاد، تهران، دهخدا، 1345

- مزدا پرستی در ایران قدیم : تالیف آرتور کریستن سن، ترجمه دکتر ذبیح اله صفا، تهران، هیرمند، 1376

- مزدیسنا و ادب پارسی : تالیف دکتر محمد معین، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1338

2- درباره سکاها، رک :

- سکاها : تالیف تامارا تالبوت رایس، ترجمه دکتر رقیه بهزادی، تهران، یزدان، 1370

3- Choghazanbil

4- caspi

5- گروهی با نام ((آس)) که مردم شبه جزیره اسکاندیناوی از دودمان آنانند.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/6:: 8:53 عصر     |     () نظر