سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند متعال در یکی از کتاب هایش چنین نازل کرده است : «بنده ام ! به حقّ خودم سوگند که من دوستدارت هستم . پس به حقّ خودم بر تو، سوگندت می دهم که مرا دوست بدار» . [إرشاد القلوب]
به دیدارم بیا

فضای میترایی شاهنامه

 

تا بدانجا که بر نویسنده، پس از تحقیق و ملاحظه نسبتاً دراز دامن مآخذ دیرینه شناسی و آثار کتاب ها و مقاله های باستان شناسان و تاریخ استدلالی روشن شد، بدین نتیجه رسید که از نظر منطق اساطیر (میتولوژی) (1) و به استناد بر همین، و دلایلی که نگاشه خواهد آمد، افسانه های باستانی (میت، Mith، اسطوره) گذشته از دلاویزی قصه ها و خیال انگیزی ماجراهایش که به ظاهر سرگرم کننده و موجب تفریح خاطر بوده اند، از دیرباز، برای راه یافتن به معانی پردگی این قصه ها و داستان ها، محققان عالم، به شرح، تفسیر و احیاناً تأویل ها بر هر یکی نگاشته اند تا بدان مفاهیم نهفته و معانی والا راه بیابند و پرده از رخسار بدایعی برگیرند که مایه شگفتی دل های آگاه آید و در مطاوی همین آثار بسا که دیده دل به رخساره دالارای مسائل حکمی و فلسفی و اغراض دشخوار عرفان و حکت اشراق، روشن گشته است. هر کسی به نسبت هوش و خواست نظر، بهره ای برگیرد که :

نگویند از سر بازیچه حرفی

کزان پندی نگیرد صاحب هوش

وگر صد باب حکمت پیش نادان

بخوانند آیدش بازیچه در گوش (2)

 

هرکونکند فهمی، زین کلک خیال انگیز

نقشش به حرام ار خورد صورتگر چین باشد (3)

 

هست اندر صورت هر قصه ای

نکته بینان را زمعنی حصه ای (4)

 

چون ببینند مر ترا بی عیب

روی پوشیدگان عالم عیب

مر ترا در سرای غیب آرند

پرده از پیش روی بردارند (5)

 

1- Mithologe

2- از گلستان سعدی است.

3- از حافظ است.

4- از مثنوی معنوی است.

5- از سنایی است (حدیقة الطریقة ص 176).

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/30:: 11:22 عصر     |     () نظر

 

مقدمه ای بر روش تحقیق در منطق اساطیری دو آیین متخاصم ((میترایی)) و ((مزدیسنایی)) (1)

 

*** قدمت شش هزارساله اقوام ایرانی

در آغاز از برای پی بردن به واقعیتی در دو آیین که عنوان هر دو آن، در پیشانی این مقاله نگاشته آمده است، شایسته است که به گواهی دانش دیرینه شناسی مستند به کاوش های باستان شناسی، اصالت و قدمت این دو تمدن و فرهنگ که هر دو آن آریایی بوده اند، بازنوشته آید.

از قوم سکاها (2) در جنوب شرقی ایران، یعنی لرستان که از کرانه های رودخانه کارون تا دامنه های سرسبز کوهساران مشرف بر ایلام تا کبر کوه، زردالان کوه که سرزمین های سلسله و دلفان و بالاگریوه را در بر میگیرد، همچنین در نواحی چغازنبیل، (3) آثاری به دست آمده است با قدمتی شش هزارساله. آثاری که هم اکنون در موزه های معتبر ((لور))، ((ارمیتاژ))، ((برلین))، ((بریتانیا)) و ((متروپلیتن)) نگاهداشته می شود.

آیین این مردم که از روی افزارشان مشخص می شود، زراعت و صنعت بوده است. در شمال ایران، اقوام ((دوایی)) ((کاسپی)) (4) و ((سکایی)) زندگی می کردند که به ترتیب در گیلان، آذربایجان، قفقاز ارمنستان تا دامنه های کوهساران، تخت بلقیس، تخت سلیمان، چهل چشمه و ... پراکنده بودند. در جنوب غربی، بیشتر سامی نژاد و آریایی بودند. بدین گونه تا سراسر اروپا، (5) تبرستان، گرگان و خراسان ازفلات پامیر گرفته تا کرانه های دو رودخانه سیحون و جیحون (خارزم) تا افغانستان و مکران و ناحیه کرانه های خزر و مرغزاران سرسبز آن را قومی دلی و سخت کوش با نام سکایی فرا گرفته بودند.

 

1- در باره آیین میترایی و مزدیسنایی، رک :

- آیین میترا : تالیف مارتن ورمازن، ترجمه بزرگ نادرزاد، تهران، دهخدا، 1345

- مزدا پرستی در ایران قدیم : تالیف آرتور کریستن سن، ترجمه دکتر ذبیح اله صفا، تهران، هیرمند، 1376

- مزدیسنا و ادب پارسی : تالیف دکتر محمد معین، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1338

2- درباره سکاها، رک :

- سکاها : تالیف تامارا تالبوت رایس، ترجمه دکتر رقیه بهزادی، تهران، یزدان، 1370

3- Choghazanbil

4- caspi

5- گروهی با نام ((آس)) که مردم شبه جزیره اسکاندیناوی از دودمان آنانند.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/6:: 8:53 عصر     |     () نظر

شاهنامه یا خداینامه نگاری (1)

به همان گونه که در منطق اساطیر خواهد آمد، در روزگار فرمانروایی بنی امیه و بنی عباس، تعصب نژادی عرب و ستمگری خلفا و حکام آنان، و آن مایه بیداد که بر مردم ایران روا داشتند، آن هم به روزگاری که آیین اسلام را نه اجبار، بل به اختیار و تحقیق برگزیدند، مردم ایران را علیه مدعیان خلافت اسلامی و فساد و انحطاط دستگاه پرتجمل آن برانگیخت و فرمانروایانی از اقوام دیلیمان، صفاریان و سامانیان توانستند به هرچند سال یک بار، غاصبان عیاش و منحط را در جنگ های متوالی به شکست واردارند و چه خوش سرود استاد ملک الشعرای بهار :

گرچه عرب زد چو حرامی به ما

داد یکی دین گرامی به ما

گرچه زجور خلفا سوختیم

زآل علی معرفت آموختیم (2)

1- درباره این مبحث، رک :

- فردوسی و شاهنامه : تالیف دکتر منوچهر مرتضوی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372

- حماسه ملی ایران : تالی تئودور تولدکه، ترجمه بزرگ علوی، تهران، نشر جامی و سپهر، چاپ چهارم 1369

- فردوسی و حماسه ملی : تالیف هانری ماسه، ترجمه مهدی روشن ضمیر، تبریز، دانشگاه تبریز 1350

- هزاره فردوسی : تهران، دنیای کتاب 1362

- فردوسی : تالیف دکتر محمدامین ریاحی، تهران، طرح نو، 1377

2- دیوان اشعار شادوران محمدتقی بهار (ملک الشعرا)، به کوشش چهرزاد بهار، تهران، توس، 1380، ج 2، ص 176

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/2/24:: 2:6 عصر     |     () نظر