بهترینِ برادران، کسی است که هرگاه او را از دست بدهی، پس از او زندگی را دوست نداشته باشی . [امام علی علیه السلام]
به دیدارم بیا

یوی بزرگ بخش هفتم

 

‌‌]یو همسرش را از دست داد، اما کارها هنوز ناتمام بود. بسیاری از کارها را باید یو به پایان می برد، و هیولایی بود که باید او را از میان بر میداشت. پس یو به نبرد هیولا برخاست. می گویند این هیولا از یاران کونگ کونگ و ماری نه سر بود. چراگاه این هیولا در نه کوهستان قرارداشت و استفراغ او پدید آورنده چشمه های نافرمان و باتلاق ها بود. یو، هیولا را کشت، و خون هیولا ریخته بود، گیاهی نروئید. با مرگ هیولا و فرو غلطیدن تن عظیم او بر زمین، توفان و زمین لرزه یی سهمناک درگرفت و یو کوشید با نهادن تن او در درون سدی، از پلیدی زمین جلوگیری نماید، اما سه بار دیوارهای سد شکاف برداشت و یو موفق نشد (سلف یو نیز خواسته بود با ساختن سد، سیلی را که کونگ کونگ به راه انداخت، مهار نماید، اما موفق نشد). پس یو، گودالی عظیم کند و هیولا را در زیر خاک پنهان کرد و برفراز پشته، برج بلندی بنا نهاد (برجی که همانند دیدبانی اژدهایان در کنار دریا بود) و در گودالی که حفر کرده بود، دریاچه عظیمی پدید آمد.

در روایتی یو، چون فرمانروا و مهار کننده سیل، نقشه انجام کارها و مهار کردن سیل را از فرمانده رودها دریافت می کرد و این نقشه ها بر پشت اسبی نقش شده بود. در روایتی دیگر نقشه رودها را فوسی آفریننده سه خطی ها به یو پیشکش کرد. کارهای یو و فوسی در برخی زمینه ها همانندند و در یکی از افسانه ها، زمانی که یو مشغول حفر دالانی در کوه است، در نیمه راه، فوسی را می بیند که چهره یی چون انسان و تنی چون مار دارد و در این دیدار، فوسی، لوحه یی از یشم را به یو پیشکش می دهد تا بدان وسیله آسمان را اندازه بگیرد و این کار اشاره به کار دیگر یو است که مساحت زمین و میزان آبها را اندازه گرفت و فاصله جهات اصلی را مشخص کرد.

در گزارشی، یو، سازنده کوه های اصلی، و در بخشی از شوجینگ، یو خاقانی است که وظایف انسان و میزان محصولات کشاورزی را مشخص می کند و اگرچه این اثر احتمالاً از سده پنجم پیش از میلاد است، اما از سنت ها و روایات کهن تری سخن می گوید و در همین گزارش، یو به سبب سفرهای دور و دراز خود، وسایل سفر را ابداع می کند. در اکتشافات و اندازه گیری های یو، زمین، مربع شکل و فاصله کوه های اصلی از یکدیگر 233575 گام است و این اکتشافات در گزارشی دیگر از دو یاور او ((دا-جانگ)) (1) و ((شو-های)) (2) است. در گزارشی، دانش جغرافیای زمین توسط یو بر تنه نه پاتیل دودمان سیا نقش شده است. می گویند این پاتیل ها را یو خود ساخته و فلز آن را نه شبان از سرزمین های دور فراهم آورده اند. چنین می نماید هر پاتیل از نه پاتیل، نماد یکی از ایلات نه گانه قلمرو فرمانروایی دودمان سیا است. محصولات هر ایالت و ویژگی های آن بر تنه پاتیل آن ایالت نقش شده و می گویند با گم شدن هریک از پاتیل ها، دودمان سیا نیز تحلیل رفت و به تدریج ضعیف تر شد. ویژگی این نقشه ها در این بود که به هنگام سفر، حمل و نقل آن آسان بود. چنین می نماید که در این دوره لاک پشت ماده شمال مورد توجه و نیایش بود و در مواردی که مشکلی پیش می آمد، یا واسطه پیشگویان مورد مشورت قرار می گرفت.

از نوع کارها و فعالیت های یو و به ویژه از کوهستانی بودن این فعالیت ها چنین بر می آید که یو با مردمان کوه نشین به ویژه معدنچیان رابطه نزدیکی داشت و از سوی دیگر، یو در نقش سازنده پاتیل های نه گانه، احتمالاً از گروه آهنگران بوده است. به نظر گرانت، پیشرفت صنعت آهنگری در روزگار پیش از تاریخ چین و افسانه ها و داستان هایی از این دست با پیشرفت کشاورزی و استفاده از تکنیک های مناسب پیوند دارد و چنین می نماید که آهنگران با کشاورزان نزدیک بوده و خود نیز کشاورز بوده اند.[

 

1- Tachang

2- Shou-Hai

3- این بخش که در داخل قلاب قرار گرفته، از کتاب اساطیر چین افزوده شد، گویا استاد اوستا مجال نیافته حماسه ((یو)) را به پایان برساند.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/4/15:: 9:51 عصر     |     () نظر