سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیکوکار از کار نیک بهتر است ، و بد کردار از کار بد بدتر . [نهج البلاغه]
به دیدارم بیا

*** دشمنی موبدزادگان ساسانی با فرهنگ و تمدن اشکانی

دشمنی موبدزادگان ساسانی با فرهنگ و تمدن اشکانی و نابود ساختن آن، در این بهره از شاهنامه، و خواستاری وی دختر از اردوان به نام ((ماندان)) (1) و نامه ای که برادر دختر به وی می نویسد، حکایت از بیدادی می کند که با دودمان اشکانی می رود. (2)

 

برادر دو داری به هندوستان

به رنج و بلا گشته همداستان

دو دربند زندان شاه اردشیر

پدر کشته و پور خسته به تیر

چو خواهی که بانوی ایران شوی

به گیتی پسند دلیران شوی

هلاهل یکی زهر هندی بگیر

به کار آر یک پاره با اردشیر

 

و جالب است در خداینامه، یا نامه خسروان، شگفتی فردوسی از این معنی که :

پس از روزگار سکندر، جهان

چه گوید؟ کرا بود تخت مهان

 

چرا که آنان بزرگانی از تخمه آرش بودند :

نخست اشک بود از نژاد قباد

دگر گرد شاپور فرخ نژاد

دگر بود گودرز ز اشکانیان

چو بیژن که بد از نژاد کیان

چو زو بگذری، نامدار اردوان

خردمند و با رأی و روشن روان

ورا خواندند اردوان بزرگ

که از میش بگسست چنگال گرگ

از ایشان به جز نام نشنیده ام

نه در نامه خسروان دیده ام

 

1- Mandan

2- رک: کارنامه اردشیر بابکان، به کوشش صادق هدایت، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، 1342، ص 195

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/6:: 8:6 عصر     |     () نظر

*** تمدن و فرهنگ پارتیان :

هرگاه تمدن و فرهنگ پارتیان اشکانی و آیین والایشان که نفوذ بسیاری در تمدن رومی پیدا کرده بود چنان که برخی از امپراتوران رومی نیز آیین آنان را پذیرفته بودند در میان نبود، پنج قرن از درخشان ترین فرهنگ ها در جهان گمنام می ماند. آیین میترایی که هنوز آثار ((مهرابه)) های آن در اروپا تا فرانسه برجای مانده است، پرده از روی این واقعیت تاریخی برداشته است.

جالب اینجاست که شکست داریوش سوم را دست اسکندر، افسانه ها پرداختند و همین زرتشتیان، شکست جانشینان اسکندر را به رهبری پارتیان اشکانی که موجب مفاخره و سرافرازی است، نادیده گرفتند و افسانه هایی جعل کردند و اسکندر مقدونی، فرزند فلیپ را دخترزاده داراب اول دانستند و دو مجلد داراب نامه، یکی فراهم آورده بیغمی و دیگری نوشته طرسوسی را ساختند، (1) با ماجراهایی چنان خارق العاده که مایه حیرت است.

اسکندرنامه های منظوم، سوای اسکندرنامه نظامی و امیرخسرو، ساخته و پرداخته آمد و همچنین داراب نامه های منظوم که به سبب بی مایگی سرایندگانشان، از میان رفتند.

در حالی که خاموشی موحشی بر حماسه فرمانروایی اشکانی، سایه سیاه و تعصب ناک خود را درافکنده بود، اردشیر بابک، موسس سلسله ساسانی از پروردگان شهریار اشکانی (اشک بیست و هشتم) بود و نام و آوازه و حکومت پارس را از همین پادشاه یافته بود، که با افسانه های پهلوانی بسیار، اردشیر را می بینیم که بر تخت می نشیند.

 

1- داراب نامه طرسوسی، به کوشش دکتر ذبیح اله صفا به سال 1344 چاپ شده است.

2- درباره اسکندر نامه های منظوم، رک: فهرست نسخه های خطر فارسی: تالیف احمد منزوی، تهران، موسسه فرهنگی منطقه یی، 1349، ج 4، ص 2632 به بعد.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/2/28:: 5:4 عصر     |     () نظر

*** پارتیان اشکانی :

پارتیان اشکانی، یکی از نیرومندترین حکومت ها را در مقابل امپراتوری روم پدید می آورند و به مدت پنج قرن بر ایران فرمان می رانند، لیکن از آنجا که دارای آیین میترایی بودند و آیین مزدیسنایی همان گونه که نگاشته آمد، آیینی پادشاهی بود و پادشاه و شاهزادگان از نظر این آیین، فره اهورایی داشتند، لاجرم پارتیان میترایی را اگر چه از نژاد خالص ایرانی بودند، باچشم بیگانگی می نگریستند. از این روی با برانداختن این سلسله سرافراز به وسیله اشراف مزدیسنایی و موبدان، که اردشیر بابکان از همین دودمان بود، در روزگار اشک بیست و هشتم، اردوان پنجم، پادشاهی ساسانی را با احیای آیین مزدیسنایی تاسیس کرد. جای شگفتی بسیار است که حکومت اشکانی با داشتن پانصدسال حکومت در ایران، در اثر تعصب پادشاهان ساسانی، نه تنها آثار و فرهنگ درخشانشان از میان رفت، بلکه ساسانیان در دوره کمتر از دویست سال، نام و نشان آنان را از صحنه تاریخ نیز محو ساختند.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/2/28:: 4:55 عصر     |     () نظر

**** دقیقی و شاهنامه :

این همه صفت از برای دقیقی است که نخستین کس از میان شاعران بود که بر آن شد تا این گفتارها را به نظم در آورد : (1)

به نظم آرم این نامه را گفت : من

ازو شادمان شد دل انجمن

که پیداست داستان های شاهنامه به پارسی پهلوی بوده است و دقیقی که می گوید: ((آن را به نظم در خواهم آورد)) همگان را شادی دست بداد.

جوانیش را خوی بد یار بود

ابا بد همیشه به پیکار بود

و در اینجا اشارت به فساد و انحراف اخلاقی دقیق دارد، خویی که با مرگ وی پیوست :

بروتاختن کرد، ناگاه مرگ

به سر بر نهادش یکی تیره ترگ

بدان خوی بد، جان شیرین بداد

نبود از جهان دلش یک روز شاد

یکایک ازو بخت برگشته شد

به دست یکی بنده برکشته شد

زگشتاسب و ارجاسب بیتی هزار

بگفت، و سرآمد بدو روزگار

برفت او و این نامه ناگفته ماند

چنین بخت بیدار او خفته ماند

دقیقی به استناد قول خود، آیین زرتشتی داشت و در تغزلی بدین معنی اشاره می کند :

برافکند ای صنم ابر بهشتی

زمین را خلعت اردیبهشتی

دقیقی، چار خصلت برگزیدست

به گیتی از همه خوبی و زشتی

لب یاقوت رنگ و ناله چنگ

می خون رنگ و کیش زردهشتی (2)

به روشنی پیداست که دقیقی بر آن بوده است به سبب اعتقاد به کیش زرتشتی، این بهره از خداینامه را که از پادشاهی لهراسب و گشتاسب، جنگ میان ارجاسب و گشتاسب، داستان اسفندیار، پادشاهی بهمن و ظهور کیش زرتشت آغاز شده است، به پایان برد و بی گمان اگر دقیقی، توفیق سرودن شاهنامه خود را پیدا می کرد، فضای میترایی این حماسه را به نظم در نمی آورد.

1- درباره دقیقی و نظم شاهنامه، نگ :

- حماسه سرایی در ایران : تالیف دکتر ذبیح اله صفا، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم 1369، ص 163

- تاریخ ادبیات در ایران: تالیف دکتر ذبیح اله صفا، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، 1356، جلد اول ص 408

- سخن و سخن وران، ص 28

2- رک : سخن و سخنوران، ص 30

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/2/28:: 4:49 عصر     |     () نظر

*** فردوسی و سرودن شاهنامه

فردوسی در سرودن شاهنامه و یا به بیان روشن تر، باز گفتن آن از پهلوی (پارسی باستان) به پارسی دری، همچون یک ترجمان شریف با نگهداشت امانت، در منظومه والای خویش چنین می گوید :

سخن هرچه گویم، همه گفته اند

بر باغ دانش، همه رفته اند

اگر بر درخت برومند جای

نیابم که از بر شدن نیست رای

توانم مگر پایگه ساختن

بر شاخ آن سرو سایه فکن

گزین نامه نامور شهریار

به گیتی بمانم یکی یادگار

آنگاه بدین نکته اشارت می کند که این اثر، افسانه ای به دروغ نیست، بلکه پردگی آن حکمت است و راهنمایی به سوی حقایقی است که جویندگان حقیقت را برخوردار می سازد :

تو این را دروغ و فسانه مدان

به یکسان روش در زمانه مدان

بلکه برخی، بیان وقایعی است که در تاریخ پیش آمده اند، و برخی رمز و استعارتی که تشنگان زلال دانش را به کار آید :

ازو چند اندر خورد با خرد

دگر بر ره رمز معنی برد

یکی نامه بد از گه باستان

فراوان بدو اندرون داستان

پراکنده در دست هر موبدی

وزو بهره ای برده هر بخردی

یکی از بزرگان دهقان نژاد، همت بر آن گماشت که این پراکنده ها را گرد آورد :

یکی پهلوان بود دهقان نژاد

دلیرو بزرگ و خردمند و راد

که پهلوان در اینجا معنی اصیل و نژاده، و دهقان نیز مفهوم نجابت و ایرانی است.

پژوهنده روزگار نخست

گذشته سخن ها، همه باز جست

زهرکشوری، موبدی سالخورد

بیاورد و این نامه و گرد کرد

که تا معلوم گردد، رفتار و کردار مردم بدان روزگاران برچه آیین بوده است تا راه بد و نیک آشکار گردد، پس فرمان داد تا آن جمله داستان های باستانی را یک جای فراهم آوردند :

چنان یادگاری شد اندرجهان

برو آفرین از کهان و مهان

چو از دفتر این داستان ها بسی

همی خواند خواننده با هرکسی

جهان، دل نهاده بدین داستان

همان بخردان، همان راستان

که گویند این داستان ها را در محافل و مجالس باز می گفته اند، تا :

جوانی بیامد گشاده زبان

سخن گوی و خوش طبع و روشن روان

که گشاده زبانی به معنی فصاحت است و سخن گوی : شاعر، خوش طبع، دارای طبعی خوش در سرودن و روشن روان.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/2/28:: 4:45 عصر     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >