سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
به دیدارم بیا

*** دشمنی موبدزادگان ساسانی با فرهنگ و تمدن اشکانی

دشمنی موبدزادگان ساسانی با فرهنگ و تمدن اشکانی و نابود ساختن آن، در این بهره از شاهنامه، و خواستاری وی دختر از اردوان به نام ((ماندان)) (1) و نامه ای که برادر دختر به وی می نویسد، حکایت از بیدادی می کند که با دودمان اشکانی می رود. (2)

 

برادر دو داری به هندوستان

به رنج و بلا گشته همداستان

دو دربند زندان شاه اردشیر

پدر کشته و پور خسته به تیر

چو خواهی که بانوی ایران شوی

به گیتی پسند دلیران شوی

هلاهل یکی زهر هندی بگیر

به کار آر یک پاره با اردشیر

 

و جالب است در خداینامه، یا نامه خسروان، شگفتی فردوسی از این معنی که :

پس از روزگار سکندر، جهان

چه گوید؟ کرا بود تخت مهان

 

چرا که آنان بزرگانی از تخمه آرش بودند :

نخست اشک بود از نژاد قباد

دگر گرد شاپور فرخ نژاد

دگر بود گودرز ز اشکانیان

چو بیژن که بد از نژاد کیان

چو زو بگذری، نامدار اردوان

خردمند و با رأی و روشن روان

ورا خواندند اردوان بزرگ

که از میش بگسست چنگال گرگ

از ایشان به جز نام نشنیده ام

نه در نامه خسروان دیده ام

 

1- Mandan

2- رک: کارنامه اردشیر بابکان، به کوشش صادق هدایت، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، 1342، ص 195

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/6:: 8:5 عصر     |     () نظر