چند روز پیش دلم هوای ترانه های محسن چاووشی رو کرد. روی کامپیوترم یک عالمه آلبوم mp3 دارم (البته مثل خیلی های دیگه) ولی تو یه شاخه ای که انگار تا حالا به چشمم نیومده بود با یه ترانه ای برخورد کردم که عاشقش شدم. اعتراف میکنم تا حالا این ترانه رو نشنیده بودم و از شنیدن لذتی بردم که گفتنی نیست.
من نمیدونم شاعر این ترانه کیه ولی خوش به حال اونایی که دلشون درخت سیب داره
اینم ترانه :
یه دل دارم خدا داره
زمین داره هوا داره
میون دریای غمش
کشتی و ناخدا داره
یه دل دارم ترک داره
ترس و یقین و شک داره
رو بام برفیش همیشه
یه دنیا بادبادک داره
یه دل دارم آتیش داره
تو ابرا قوم و خویش داره
نه راه پس مونده براش
نه حتی راه پیش داره
یه دل دارم رقیب داره
فراز داره نشیب داره
با اینکه آدم نشده
کلی درخت سیب داره
یه دل دارم وفا داره
یه طاقی از طلا داره
تو بهترین جاش یه دونه
قصر و یه پادشاه داره
یه دل دارم نگین داره
هوا داره زمین داره
تو دریای پر از غمش
قایق و سرنشین داره
کلمات کلیدی: ترانه، محسن چاووشی، درخت سیب
آشتی
توی این کوچه های مه گرفته
کسی دلواپس اندوه من نیست
هنوزم تو چشام خورشیده اما
دیگه حسی واسه روشن شدن نیست
دوباره می رسم به خاطراتی
که با عطر خوش خونه رفیقن
ترانه سر رسیده از سکوتم
ولی میلی ندارم من به خوندن
تموم کوچه ها تاریکن اینجا
تموم آرزوها دست بادن
من از این آدمک ها ناامیدم
که چشمای منو به گریه دادن
منو آشتی بده با سرزمینی
که پایان تموم آرزوهاست
ببر من رو از این شب های سنگی
دلم بی تاب کشف صبح فرداست
منو این پرسه های بی بهونه
منو رویای لمس خاک خونه
منو آواز دلگیر غریبی
توی پسکوچه ی غربت، شبونه
یغما گلرویی
کلمات کلیدی: شعر، یغما گلرویی، ترانه، آشتی