سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند رحمت کند مؤمنی را که سخن گوید و غنیمت یابد یا خاموش باشد و سلامت ماند . من برایتان قیل و قال و تباه کردن مال و فراوانی سؤال را بد می دارم . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
به دیدارم بیا

*** دلاوران اشکانی

چنان که تاریخ نگاران رمی و یونانی نگاشته اند، اشکانیان، این دلیران شریف و اصیل ایرانی، مردمی دلیر، جنگاور و آزاده بودند، خاصه به دلیری و اشرافیت اخلاقی، اعتبار بسیار می نهادند. در جنگ بزرگ و خطرخیزی که لژیون های رمی به فرماندهی کراسوس (1) با دلاوران پارتی کردند، شکستی بزرگ را متحمل شدند. کراسوس که جنگ ها و نبردهایش پیوسته با پیروزها و قساوت و بی رحمی، همراه و مشهور آفاق بود، با سپاهیان پارتی، به سرکردگی جوانی به نام ((سورنا)) (2) به نبرد برخاست. وی که با یک حمله، سپاه سلوکی را در انتاکیه شام (رم شرقی)، از میان برداشته و سراسر زمین فرزندان سلوکوس نیکاتر را به تصرف امپراتوری رم در آورده بود، می پنداشت ایرانیان را هرگز تاب ایستادگی در برابر پیاده نظام شکست ناپذیر رم نخواهد بود، خاصه که فرماندهی اش با سردار سالخورده و جنگ آزموده ای است که آوازه جهانگشایی و فرماندهی اش، جهان آن روزگار را فرو گرفته است. این سردار نام آور و مغرور که با پیروزی اسکندر، و شکست داریوش سوم، انقراض حکومتی بدان اقتدار و سرزمینی بدان پهناوری را پیش خاطر داشت، منظم ترین لژیون و کارآزموده ترین سربازان را به کار گرفت، زیرا می خواست در این نبرد، هندوستان، چین یا به سخنی روشن تر، آسیا را به تصرف در آورد و این واقعیتی بود که پیروزی بر ایران، یعنی پیروزی بر سراسر آسیا.

با چنان پیاده نظام منظمی که از نظر هنر جهانگشایی، هراس انگیز ترین سپاه عالم بود، نخستین بار، لژیون رمی که گروه گروه، همچون دژهایی تسخیر ناپذیر بودند، با چابکسوارانی نیرومند و سهمگین برمی خوردند که از روی زین اسب، در حین ستیز، ناوک های خاراشکاف خود را بر گردن و سر و سینه پیاده نظام رمی، فرومی نشاندند. لژیونی در پناه سپرهای پولادین و خود و زره که هرگز، پراکنده نگشته بود، آماج ناوک هایی چنان مرگبار قرار گرفت که در حملات صاعقه آسای سپاهیان ایران، نظامش گسیخته شد و پیش از آنکه کراسوس به خود آید، نابودی لژیون خود را، پیشاپیش چشمان حیرت زده زده خود می دید و سپاهیانی که همچون برگ های خزانی در مسیر تندباد، بر خاک فرو می ریخت و از همان زمان بود که پارتیان، این گونه، نمونه بی سابقه و نوآیینی را در جنگ های نامنظم به نمایش در آوردند و به نام همان جنگاوران به اصطلاح ((پارتی)) یا با نام لاتینی ((پارتیزانی)) در تاریخ ثبت شدند.

 

1- Crossus

2- Sourena

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/19:: 4:56 عصر     |     () نظر

*** اشکانیان

اشکانیان، این ایرانیان شریف و دلیر و آزاده بودند که توانستند کشور را با شکستی که از اسکندر مقدونی یافته بود، بازسازی کنند. هر چند اسکندر، شاهنشاهی هخامنشی را یکسره منقرض کرد، اما سرانجام به پایمردی سکایی میترایی بود که ایران، از پس جنگ های متوالی و بی امان آزاد شد. آنان توانستند جانشینان اسکندر را که از فرزندان ((سلوکوس نیکاتر)) (1) سردار نام آور اسکندر بود، برجای خود بنشانند. با تدبیر همین نیکاتر بود که اسکندر توانست لشکریان بی شمار هخامنشی را در هم بشکند، و نیکاتر توانست برجای وی بنشیند و سرزمین ایران و شام را به زیر فرمان خود در آورد و پس از اسکندر، به جانشینی وی، بر ایران، فرمانروایی کند.

پارتیان (اشکانیان) با نبردهای پی در پی، سلسله سلوکی را از میان برداشتند و سرزمین ایران را به استقلال رسانیدند، استقلالی که پایه گذار یکی از برترین و مقتدرترین قدرت در عالم آن روزگار بود، قدرتی که بارها امپراتوری بزرگانی همچون امپراتوری رم را در هم شکست.(2) پارتیان سکایی، بنابر آیین مقدس خود، یعنی میترایی، توانستند قدرت مرکزی را، که تمام قدرت را به دست شاه و درباریان محدود می ساخت، برون آورند و به ایالات، استقلال بخشند که در سیاسیت اداری کشور، سهیم و در سرنوشت کشور، شریک بودند. حکومت آنان در عین حال، مستقل از نظر امور اقتصادی و فرهنگی، از والاترین نمونه های حکومت ها در آن روزگار به شمار می آمد.

هر یک از این ایالت ها، دارای نماینده ای در مرکز با نام مجلس مهستان بودند که سرنوشت کلی حکومت را در اختیار داشتند. محدود ساختن قدرت شاهان از جمله تدابیر آنان بود. در مجلس مهستان، طبقات مردم، کشاورزان، پیشه ورزان، چوپانان تا سپاهیان و بازرگانان، برگزیده می شدند که سرنوشت اداره کشور پهناور ایران را در عهده داشتند.

 

1- Seleucos nikater

2- درباره پارتیان رک: ایران از آغاز تا اسلام: تألیف ر.گیرشمن، ترجمه دکتر محمد معین، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم، 1372، ص 285.

 

منبع : مهر و آتش

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/3/19:: 4:50 عصر     |     () نظر