**** هنر فردوسی
نمونه هایی از هنر فردوسی :
فرو رفت و بررفت روز نبرد
به ماهی نم خون و برماه گرد
-
فرو شد به ماهی و بر شد به ماه
بن نیزه و قبّة بارگاه
-
به پیش پدر شد بپرسید ازو
که با من جهان پهلوانا! بگو
که افراسیاب آن بداندیش مرد
کجا جای جوید به دشت نبرد؟
چه پوشدن کجا برفرازد درفش
که پیداست تابان درفش بنفش؟
بدو گفت زال ای پسر! گوش دار
یک امروز با خویشتن هوش دار
که آن ترک در جنگ، نر اژدهاست
دم آهنج و در کینه ابر بلاست
شود کوه آهن چو دریای آب
اگر بشنود نام افراسیاب
در تصویر شب :
شبی چون شبه روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا، نه کیوان، نه تیر
دگرگونه آرایشی کرد ماه
بسیج گذر کرد برپیشگاه
شده تیره اندر سرای درنگ
میان کرده باریک و دل کرده تنگ
سپاه شب تیره بر دشت و راغ
یکی فرش افکنده چون پرّ زاغ
چو پولاد زنگار خورده سپهر
تو گفتی به قیر اندر اندود چهر
نمودم به هر سو به چشم اهرمن
چو مار سیه باز کرده دهن
فرو مانده گردون گردان به جای
شده سست خورشید را دست و پای
زمین زیر آن چادر قیرگون
تو گفتی شدستی به خواب اندرون
نه آوای مرغ و نه هرّای دد
زمانه زبان بسته از نیک و بد
کلمات کلیدی: سایه رهگذر، شاهنامه، مهرداد اوستا، بهروز ایمانی، مهر و آتش، هنر فردوسی