سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هان! مبادا کسی که نمی داند، از فرا گرفتن شرم بدارد ؛ چرا که ارزش هرانسان، چیزی است که می داند . [امام علی علیه السلام]
به دیدارم بیا

من گاهی وقتا شعر میگم و گاهی وقتا برای اینکه خستگی از تن
دوستام در بیاد در وصف حالشون شعرای طنز میگم اولین شعری که به ظنز نوشتم شعری بود
در وصف هویج. و اما این یکی خیلی طرفدار داره :

 

بس که دلم هواته کرده بودش

هرچی توخونه بوده خورده بودش

تپل شدم نبودی تو ببینی

بس که دلم غصتو خورده بودش

آی پیشتولک، آی تپلی، هپل جون

بی تو دلم زیبای خفته بودش

اینکه تپل تپل کنی چه حاصل

دوری تو گوشتامو برده بودش

فکر نکنی عاشقتم لپ لپی

اینا رو اون تو شعره گفته بودش

 

 


کلمات کلیدی: سایه، شعر طنز


نوشته شده توسط sayeh rahgozar 87/12/17:: 12:39 عصر     |     () نظر