من گاهی وقتا شعر میگم و گاهی وقتا برای اینکه خستگی از تن
دوستام در بیاد در وصف حالشون شعرای طنز میگم اولین شعری که به ظنز نوشتم شعری بود
در وصف هویج. و اما این یکی خیلی طرفدار داره :
بس که دلم هواته کرده بودش
هرچی توخونه بوده خورده بودش
تپل شدم نبودی تو ببینی
بس که دلم غصتو خورده بودش
آی پیشتولک، آی تپلی، هپل جون
بی تو دلم زیبای خفته بودش
اینکه تپل تپل کنی چه حاصل
دوری تو گوشتامو برده بودش
فکر نکنی عاشقتم لپ لپی
اینا رو اون تو شعره گفته بودش