تلخيص
فريدون حيدري مُلک ميان
molkmian@yahoo.com
درست چهل ساعت پيش از پايان چهل سالگي، بر آن شد تا براي نخستين بار شخصيترين تصميم زندگياش را بگيرد: تحقق آنچه که مي توانست جديترين تمناي وجودش باشد و او تا آن زمان، به هر دليلي، موجه يا ناموجه، حتي عليرغم تمايلش، به مقابله با اين تمنا برآمده و يا هرگز فرصت پرداختن به چنين مورد کاملا خصوصي را نيافته بود...
] ... [
بدين ترتيب، در اين اندک زمان باقيمانده، در ضربالاجلي که خود از مدتها پيش تعيين کرده بود، بايد که دست به کار ميشد و بي ملاحظه و بي مهابا براي نيل به طبيعيترين، ضروريترين و مبرمترين خواستهي درونياش اقدام ميکرد و در صورت لزوم، حتي به خاطرش ميجنگيد...
البته عملي کردن مقصودش تنها يک طرف قضيه بود؛ چراکه به گونهي توضيحناپذير غريبي، تاکيد داشت حتما با همان عدد « چهل » به مصاف چهل سالگي برود